1. a freshman class
کلاس دانشجویان سال اول
2. a freshman in congress
نماینده ی تازه وارد به کنگره ی آمریکا
3. my son was a freshman at princeton university
پسرم دانشجوی سال اول دانشگاه پرینستون بود.
4. Jack decided to live in during his freshman year at college.
[ترجمه ترگمان] جک \"تصمیم گرفته بود که در سال اول دانشگاه زندگی کنه\"
[ترجمه گوگل]جک تصمیم گرفت در سال تحصیلی سال اول تحصیل در کالج تحصیل کند
5. It is quite unusual for a freshman to be younger than eighteen or older than nineteen.
[ترجمه ترگمان]این کاملا غیر معمول است که یک دانشجوی سال اول کوچک تر از هیجده سال یا بیشتر از نوزده سال داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای یک تازه وارد جوانتر از هجده سال یا بیشتر از نوزده سال، کاملا غیر معمول است
6. An annual freshman icebreaker called "Dickerella," in which women and men pair off for trips to a local burger Joint named Dick's, has become a farce.
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی سال اول به نام \"Dickerella\" که در آن زنان و مردان برای سفر به یک همبرگر محلی به نام دیک s عازم سفر می شوند، به یک نمایش مضحک تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]یک یخچال فریبنده ی سال نو به نام 'Dickerella' که در آن زنان و مردان برای سفر به یک برگر مشترک محلی به نام دیک جفت شده اند، تبدیل به یک افسسی شده است
7. An annual freshman icebreaker called " Dickerella, " in which women and men pair off for trips to a local burger Joint . . .
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی سال اول به نام \"Dickerella\" نام دارد که در آن زنان و مردان برای سفر به یک شرکت مشترک برگر به مسافرت می روند
[ترجمه گوگل]یک یخچال فریبنده ی سال نو به نام 'Dickerella' که در آن زنان و مردان برای سفر به یک برگر مشترک محلی جفت می شوند
8. He's a freshman at Harvard.
[ترجمه ترگمان]او دانشجوی سال اول دانشگاه هاروارد است
[ترجمه گوگل]او تازه کار در دانشگاه هاروارد است
9. Greg and Jody met in their freshman year at college and married soon after they graduated.
[ترجمه ترگمان]گرگ و Jody در سال اول خود در کالج یکدیگر را ملاقات کردند و کمی بعد از فارغ التحصیلی، ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]گرگ و جودی در سال تحصیلی جدید خود در کالج ملاقات کردند و به زودی پس از فارغ التحصیلی ازدواج کردند
10. Stacy is a small, thin, unsmiling freshman.
[ترجمه ترگمان] استیسی \"یه دانشجوی کوچیک و عبوس و جدی\" - ه
[ترجمه گوگل]استیسی یک دانشجوی سال اول کوچک و نازک است
11. After his freshman year of high school, Sean and his family moved to another city.
[ترجمه ترگمان]پس از سال اول سال اول دبیرستان شان شان و خانواده اش به شهر دیگری نقل مکان کردند
[ترجمه گوگل]پس از سال اول دبیرستان، شان و خانواده اش به یک شهر دیگر منتقل شدند
12. Chris remembers his freshman year at UCLA as if it were yesterday.
[ترجمه ترگمان]کریس سال اول سال اول دانشگاه UCLA را به خاطر می آورد، انگار که دیروز بود
[ترجمه گوگل]کریس سال اول ابتدایی خود را در UCLA به یاد می آورد مثل اینکه دیروز بود
13. All freshman have to take at least one composition course.
[ترجمه ترگمان]همه دانشجویان سال اول باید حداقل یک دوره ترکیب بندی داشته باشند
[ترجمه گوگل]تمام دانشجویان ابتدایی باید حداقل یک دوره ترکیبی داشته باشند
14. Of course, Horcher, a freshman with less than six months of service, would undergo a change of his own.
[ترجمه ترگمان]البته، Horcher که یک دانشجوی سال اول با کم تر از شش ماه خدمت است، دست خوش تغییراتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]البته، Horcher، یک دانش آموز تازه وارد با کمتر از شش ماه خدمات، تغییر خود را تغییر خواهد داد