کلمه جو
صفحه اصلی

report card


(آموزش) کارنامه، کارنامه

انگلیسی به فارسی

(آموزش) کارنامه


کارت گزارش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a written report of the progress of a school student, usu. sent to the student's guardian or parent.

• regular report of a students progress
a report card is a written or spoken account of how well or badly someone is doing, especially an account that describes a child's progress at school; used in american english.

مترادف و متضاد

student grade report


Synonyms: grade card, progress report, transcript


جملات نمونه

1. The President today issued his final report card on the state of the economy.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور امروز آخرین کارت گزارش خود را در مورد وضعیت اقتصادی منتشر کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور امروز کارت گزارش نهایی خود را در مورد وضعیت اقتصادی صادر کرد

2. His report card can point up his talent for maths.
[ترجمه سلام] کارنامه او می تواند استعداد خود را برای ریاضیات نشان دهد.
[ترجمه ترگمان]کارت گزارش او می تواند به استعداد خود برای ریاضیات کمک کند
[ترجمه گوگل]کارت گزارش او می تواند استعداد خود را برای ریاضیات نشان دهد

3. A week after the 1907 report card, the school boiler burst and school was dismissed.
[ترجمه ترگمان]یک هفته پس از کارت گزارش ۱۹۰۷، دیگ بخار مدرسه منفجر شد و مدرسه اخراج شد
[ترجمه گوگل]یک هفته پس از گزارش کارت 1907، مدرسه دیگ بخار و مدرسه اخراج شد

4. Jacinta's report card showed a definite improvement in math.
[ترجمه ترگمان]کارت گزارش Jacinta یک پیشرفت مشخصی در ریاضی نشان می داد
[ترجمه گوگل]گزارش کارت Jacinta نشان داد که بهبود قطعی در ریاضی

5. Despite all the adversity, when the first report card came out, Casey had actually made some progress.
[ترجمه ترگمان]علی رغم تمام مشکلات، وقتی اولین کارت گزارش منتشر شد، کیسی در واقع پیشرفت هایی داشته است
[ترجمه گوگل]علی رغم همه ی بدبختی ها، هنگامی که اولین گزارش کارت خارج شد، کیسی اصلا پیشرفتی نداشت

6. I handed them the report card, parents are seeing smiles.
[ترجمه ترگمان]من کارت گزارش را به آن ها دادم، والدین لبخند می زنند
[ترجمه گوگل]من آنها کارت گزارش را دادم، والدین لبخند می زنند

7. Transcript and report card - courses transferable credit, and report card for records of past performance.
[ترجمه ترگمان]Transcript و کارت گزارش - دوره های اعتبار قابل انتقال، و کارت گزارش برای سوابق عملکرد گذشته
[ترجمه گوگل]رونوشت و گزارش کارت - دوره اعتبار قابل انتقال و گزارش کارت برای سوابق عملکرد گذشته

8. The report card points up his talent for math.
[ترجمه ترگمان]کارت گزارش استعداد خود را برای ریاضی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کارت گزارش استعداد خود را برای ریاضی نشان می دهد

9. His father signed his report card.
[ترجمه A.m] پدرش کارنامه او را امضا کرد
[ترجمه ENEMY] پدر او کارنامه اش را امضا کرد
[ترجمه ترگمان]پدرش کارت گزارشش رو امضا کرده
[ترجمه گوگل]پدرش کارت گزارش را امضا کرد

10. I always get nervous when I see the report card.
[ترجمه ??] من همیشه وقتی میخوام کارنامه ام رو بگیرم استرس دارم
[ترجمه ترگمان]همیشه وقتی کارت گزارش رو می بینم عصبی میشم
[ترجمه گوگل]وقتی کارت گزارش را می بینم همیشه عصبی هستم

11. Well, he just saw my report card.
[ترجمه ترگمان] خب، اون همین الان کارت گزارشم رو دیده
[ترجمه گوگل]خوب، او فقط کارت گزارش من را دید

12. Her report card points up her talent for maths.
[ترجمه ترگمان]کارت گزارش او استعداد ریاضی او را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گزارش کارت او استعداد خود را برای ریاضی است

13. They study my report card the same way they scrutinize the newspaper's stock market page.
[ترجمه ترگمان]آن ها کارت گزارش من را همان طور که صفحه بازار سهام روزنامه را مورد بررسی قرار می دهند، مورد مطالعه قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها کارت گزارش من را به همان شیوه ای که صفحات بازار سهام روزنامه را بررسی می کنند مطالعه می کنند

14. His father let him show him his report card.
[ترجمه Dss] پدرش ازش خواست تا کارنامه اش را نشانش بدهد
[ترجمه kimia] پدر او از او درخواست کرد تا به او کارت گزارش خودش را به او نشان دهد
[ترجمه ترگمان]پدرش اجازه داده کارت گزارشش رو بهش نشون بده
[ترجمه گوگل]پدرش اجازه داد او کارت گزارشش را به او نشان دهد

پیشنهاد کاربران

A written statement about the work of a student.
تعریف این کلمه در درط هفتم reach4 کانون زبان.

کارنامه آخر سال

تعریف:a written statement about the work of a student

برگه ای که نشان دهنده ی اوضاع درسی دانش آموز است

کارنامه یا کارت گزارش

گزارش

کارت گزارش ، کارنامه

تعریف:a written statement about the work of a student

A written statement about the work of a student

کارنامه

کارنامه …… گزارش …… برگه ی نشاندهنده ی وضعیت تحصیلی

کارنامہ، گزارش تحصیلے

کتاب reach 4
A written statement about work of a student
معنی:کارنامه ی تحصیلی

کارنامه تحصیلی
نتیجه ازمون

A written statement about the work of a student
برگه ای که نشان دهنده وضعیت تحصیلی دانش آموز است

توreach 4
معنی ( کارنامه ) رو میده.


A written statement about the work of a student
برگه ای که نشان دهنده وضعیت تحصیلی دانش آموز است
در کانون زبان ایران 5میشهb
3 میشه a

این همه توضیح تکراری گذاشتن یکی نیومد بگه ( ( کارنامه گرفتن ) ) چی میشه.
Get . . . report card
I got my report card yesterday.

کارنامه تحصیلی دانش آموز


کلمات دیگر: