to get very excited
go wild
پیشنهاد کاربران
عصبانی شدن، از کوره در رفتن
رفتار از کنترل خارج شده
سر از پا نشناختن ( در فوتبال )
ازحدگذراندن
از فرط هیجان به رقص در آمدن
Wishful thinking, perhaps, but he could have sworn the sweet bay was pleased to agree. Its olive - green leaves went wild in the glow of a fat cherry - red sun
شاید خیالی وهم�آلود بود، اما می توانست سوگند بخورد درخت ماگنولیا با او هم نظر است. برگ�های سبز زیتونی�اش در تب�و تاب تابش تیز و سرخ خورشید از فرط هیجان به رقص درآمدند.
Wishful thinking, perhaps, but he could have sworn the sweet bay was pleased to agree. Its olive - green leaves went wild in the glow of a fat cherry - red sun
شاید خیالی وهم�آلود بود، اما می توانست سوگند بخورد درخت ماگنولیا با او هم نظر است. برگ�های سبز زیتونی�اش در تب�و تاب تابش تیز و سرخ خورشید از فرط هیجان به رقص درآمدند.
کلمات دیگر: