کلمه جو
صفحه اصلی

morrow


معنی : فردا، روز بعد
معانی دیگر : (قدیمی)، بامداد، صبح، بامدادان، هنگام پس از هر رویداد

انگلیسی به فارسی

فردا، روز بعد


انگلیسی به انگلیسی

• morning (archaic); tomorrow, the following day, time to come

مترادف و متضاد

فردا (اسم)
morrow, tomorrow

روز بعد (اسم)
morrow, tomorrow

جملات نمونه

1. we met on the morrow
روز بعد ملاقات کردیم.

2. Seize the present day, trusting the morrow as little as may be.
[ترجمه ترگمان]روز هدیه را بگیرید و فردا به همان کوچکی که ممکن است اعتماد کنید
[ترجمه گوگل]امروز، امروز با اعتماد به فرد، فردا به همان اندازه ممکن است

3. They were to arrive on the morrow.
[ترجمه ترگمان]قرار بود فردا به اینجا برسند
[ترجمه گوگل]آنها فردا می آیند

4. We do depart for Wales on the morrow.
[ترجمه ترگمان]فردا برای ویلز حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]فردا فردا از ولز میگذریم

5. Take no thought for the morrow .
[ترجمه ترگمان]فردا فکرش را نکن
[ترجمه گوگل]برای فردا فکر نکنید

6. They wondered what the morrow had in store for them.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودند که روز بعد چه چیزی در انتظارشان است
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که چه چیزی برای آنها در انتظار فردا بود

7. Good morrow to you, my lord.
[ترجمه ترگمان]فردا به خیر سرورم
[ترجمه گوگل]فردای آنروز به تو، پروردگارم

8. Who knows what the morrow will bring?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند فردا چه خواهد آورد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

9. They arranged to meet on the morrow.
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتند روز بعد همدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]آنها مرتب به فردا ملاقات کردند

10. A considerable improvement on Miss Morrow.
[ترجمه ترگمان]خانم morrow خیلی پیشرفت کرده
[ترجمه گوگل]بهبود قابل ملاحظه ای در خانم مورو

11. Why not stay here tonight and on the morrow I will have some one take you over to Briar Cottage with a wagon?
[ترجمه ترگمان]چرا امشب اینجا بمانم و فردا کسی را دارم که تو را با گاری به Briar ببرد؟
[ترجمه گوگل]چرا امشب اینجا نخواهی ماند و فردا فردا شما را با یک واگن به کلبه ی Briar می برم؟

12. But, Alas, we relapse again on the morrow.
[ترجمه ترگمان]اما افسوس که فردا دوباره بر می گردیم
[ترجمه گوگل]اما، آه، ما فردا دوباره دوباره عود می کنیم

13. He should take no thought for the morrow, and should bear in mind that possessions imply making provision for the future.
[ترجمه ترگمان]فردا نباید به فکر آینده خود باشد، و به این نتیجه برسد که برای آینده باید آذوقه تهیه کند
[ترجمه گوگل]او باید برای فردا هرگز فکر نکند و باید در نظر داشته باشیم که اموال حاکی از تأمین آینده برای آینده است

14. Morrow was convicted in 1998 of sending four letter bombs to government officials.
[ترجمه ترگمان]Morrow در سال ۱۹۹۸ متهم به ارسال چهار بمب نامه به مقامات دولتی شد
[ترجمه گوگل]مروو در سال 1998 از فرستادن چهار بمب نامه به مقامات دولتی محکوم شد

We met on the morrow.

روز بعد ملاقات کردیم.


پیشنهاد کاربران

Be there tomorrow
Never say it ) Or forget it )
فردا انجا باش
یا حرفشو نزن


کلمات دیگر: