1. we met on the morrow
روز بعد ملاقات کردیم.
2. Seize the present day, trusting the morrow as little as may be.
[ترجمه ترگمان]روز هدیه را بگیرید و فردا به همان کوچکی که ممکن است اعتماد کنید
[ترجمه گوگل]امروز، امروز با اعتماد به فرد، فردا به همان اندازه ممکن است
3. They were to arrive on the morrow.
[ترجمه ترگمان]قرار بود فردا به اینجا برسند
[ترجمه گوگل]آنها فردا می آیند
4. We do depart for Wales on the morrow.
[ترجمه ترگمان]فردا برای ویلز حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]فردا فردا از ولز میگذریم
5. Take no thought for the morrow .
[ترجمه ترگمان]فردا فکرش را نکن
[ترجمه گوگل]برای فردا فکر نکنید
6. They wondered what the morrow had in store for them.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودند که روز بعد چه چیزی در انتظارشان است
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که چه چیزی برای آنها در انتظار فردا بود
7. Good morrow to you, my lord.
[ترجمه ترگمان]فردا به خیر سرورم
[ترجمه گوگل]فردای آنروز به تو، پروردگارم
8. Who knows what the morrow will bring?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند فردا چه خواهد آورد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
9. They arranged to meet on the morrow.
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتند روز بعد همدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]آنها مرتب به فردا ملاقات کردند
10. A considerable improvement on Miss Morrow.
[ترجمه ترگمان]خانم morrow خیلی پیشرفت کرده
[ترجمه گوگل]بهبود قابل ملاحظه ای در خانم مورو
11. Why not stay here tonight and on the morrow I will have some one take you over to Briar Cottage with a wagon?
[ترجمه ترگمان]چرا امشب اینجا بمانم و فردا کسی را دارم که تو را با گاری به Briar ببرد؟
[ترجمه گوگل]چرا امشب اینجا نخواهی ماند و فردا فردا شما را با یک واگن به کلبه ی Briar می برم؟
12. But, Alas, we relapse again on the morrow.
[ترجمه ترگمان]اما افسوس که فردا دوباره بر می گردیم
[ترجمه گوگل]اما، آه، ما فردا دوباره دوباره عود می کنیم
13. He should take no thought for the morrow, and should bear in mind that possessions imply making provision for the future.
[ترجمه ترگمان]فردا نباید به فکر آینده خود باشد، و به این نتیجه برسد که برای آینده باید آذوقه تهیه کند
[ترجمه گوگل]او باید برای فردا هرگز فکر نکند و باید در نظر داشته باشیم که اموال حاکی از تأمین آینده برای آینده است
14. Morrow was convicted in 1998 of sending four letter bombs to government officials.
[ترجمه ترگمان]Morrow در سال ۱۹۹۸ متهم به ارسال چهار بمب نامه به مقامات دولتی شد
[ترجمه گوگل]مروو در سال 1998 از فرستادن چهار بمب نامه به مقامات دولتی محکوم شد