کلمه جو
صفحه اصلی

autograph


معنی : دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن
معانی دیگر : امضا کردن، توشیح، با دست خود نوشتن، دستخط خود مصنف، از روی دستخطی رونویسی کردن مثل عکس

انگلیسی به فارسی

دستخط خود مصنف، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، از روی دستخطی رونویسی کردن(مثل عکس)، توشیح کردن


مستند، دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a signature, esp. that of a famous person.
مترادف: John Hancock, signature
مشابه: x

(2) تعریف: anything written in the author's own handwriting.
مشابه: original
صفت ( adjective )
• : تعریف: written in the author's own handwriting.
مشابه: original

- an autograph Shakespeare play
[ترجمه ترگمان] نمایش شکسپیر امضا خواهند کرد
[ترجمه گوگل] یک مستند شکسپیر بازی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: autographs, autographing, autographed
مشتقات: autographic (adj.), autographical (adj.), autographically (adv.)
• : تعریف: to sign one's name in or on, esp. as a souvenir.
مترادف: inscribe, sign

- The singer autographed his albums for many fans.
[ترجمه ترگمان] این خواننده آلبوم خود را برای بسیاری از طرفداران امضا کرد
[ترجمه گوگل] خواننده آلبوم های خود را برای بسیاری از طرفداران ضبط کرد

• person's handwritten signature
sign one's name by hand, write one's name on (photo, book, etc.)
if you ask someone famous for their autograph, you ask them to write their signature for you.
when a famous person autographs something, they put their signature on it.

مترادف و متضاد

دستخط خود (اسم)
autograph

خط یا امضای خود شخص (اسم)
autograph

دستخط نوشتن (فعل)
autograph

توشیح کردن (فعل)
autograph, indorse

از روی دستخطی رونویسی کردن (فعل)
autograph

handwritten signature


Synonyms: endorsement, handwriting, inscription, John Hancock, seal, token, undersignature, writing


write signature


Synonyms: endorse, engross, handwrite, ink, inscribe, pen, sign, signature, subscribe, write by hand


جملات نمونه

1. an autograph hound
دیوانه ی گردآوری امضا (بزرگان و مشاهیر)

2. He went backstage and asked for her autograph.
[ترجمه M] او به پشت صحنه رفت و از او امضایش را درخواست کرد
[ترجمه ترگمان]او به پشت پرده رفت و از او امضا خواست
[ترجمه گوگل]او در پشت صحنه رفت و از او خواسته بود

3. He signed his autograph for the little girl.
[ترجمه محمد ولی زاده ] او برای ان دختر کوچک امضا کرد
[ترجمه JH] او برای ان دختر کوچک امضا داد
[ترجمه ۱۲۳] او امضایش را برای آن دختر کوچک داد
[ترجمه ترگمان]امضای او را امضا کرد و امضا آن دختر کوچک را امضا کرد
[ترجمه گوگل]او برای دختر کوچولو خود را امضا کرد

4. Steffi signs her autograph every time she's asked.
[ترجمه ترگمان]هر بار که یونی از او خواسته می شود امضای او را امضا می کند
[ترجمه گوگل]Steffi هر بار که خواسته اش را امضا می کند خود را امضا می کند

5. Can I have your autograph, please ?
[ترجمه روح الله] آیا می تونم امضای شما را داشته باشم، لطفا
[ترجمه ؟؟؟؟؟] من میتونم امضای شما رو داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه Mahnaz😐] میتوانم امضای شما را داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه سلستیا] من می تونم امضا شما را داشته باشم ، لطفاً ؟
[ترجمه ترگمان]میشه امضای شما رو داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم عکس خود را داشته باشم، لطفا

6. I got her to autograph my T-shirt.
[ترجمه اصغر] من او را مجبور کرده تا پیراهنم را امضا کند
[ترجمه ترگمان]مجبورش کردم تی شرت منو امضا کنه
[ترجمه گوگل]من او را به ثبت نام تی شرت من

7. Fans crowded round him to ask for his autograph.
[ترجمه ترگمان]طرفداران دور او جمع شدند تا از او امضا بگیرند
[ترجمه گوگل]هواداران او را پر می کردند تا برای ثبت نام خود بپرسند

8. She asked for his autograph and he duly obliged by signing her programme.
[ترجمه ترگمان]از او خواست امضای او را امضا کند و او هم مجبور شد برنامه او را امضا کند
[ترجمه گوگل]او برای امضای خود درخواست کرد و او با امضای برنامه خود موظف شد

9. Go on, ask him for his autograph - he puts his pants on one leg at a time just like you do.
[ترجمه ترگمان]او دستش را روی یک پایش می گذارد، درست مثل تو
[ترجمه گوگل]برو، از او بخواهید که برای خود ثبت کند - شلوار خود را بر روی یک پا قرار می دهد همانطور که انجام می دهید

10. She was surrounded by autograph hunters outside the theatre.
[ترجمه ترگمان]او توسط شکارچیان در خارج از صحنه نمایش احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط شکارچیان مستند در خارج از تئاتر محاصره شد

11. Did you get his autograph?
[ترجمه Mahnaz😐] ایا امضای او را گرفتی
[ترجمه خخخ] خر کردی او را ؟
[ترجمه Taraneh] امضاش رو گرفته بودی؟
[ترجمه ترگمان]عکسش رو گرفتی؟
[ترجمه گوگل]آیا خودت را دریافت کردی؟

12. A private autograph signing featuring most of the players is scheduled for that week.
[ترجمه ترگمان]امضای یک امضا خصوصی با حضور اکثر بازیکنان برای آن هفته برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]امضای اختصاصی autograph که شامل بیشتر بازیکنان است برای آن هفته برنامه ریزی شده است

13. She has the autograph of every player in the team.
[ترجمه Taraneh] او امضای همه بازی کننده های در تیم را دارد
[ترجمه ترگمان]او از هر بازیکن در تیم رونمایی می کند
[ترجمه گوگل]او دارای هر بازیکن در تیم است

14. During a recent visit he was mobbed by autograph hunters.
[ترجمه ترگمان]در طی بازدید اخیری که از شکارچیان برای گرفتن امضا گرد آمده بود
[ترجمه گوگل]در طی یک سفر اخیر، او توسط شکارچیان مجله عکسبرداری شد

would you send me your autograph?

آیا ممکن است امضای خود را برای اینجانب ارسال فرمایید؟


He autographed and gave me a copy of his book.

او نسخه‌ای از کتاب خود را امضا کرد و به من داد.


پیشنهاد کاربران

Signature of a famous person

امضا کردن


امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که باید قابلِ خواندن باشد و آسان و سریع نوشته شود ( و البته باید با امضای قانونیِ شخص یا همان signature فرق داشته باشد )


دست خط

The signature of a famous person


امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که باید قابلِ خواندن باشد و آسان و سریع نوشته شود

دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن

امضا ، دستخط خود

Signature of a famous person
امضا یا دست خط شخصی معروف

آرای

دست خط افراد مشهور و معروف autograph ودست خط افراد عادی sign

طراحی حروف ( رشته ای تخصصی ) در گرافیک

دست خط یا امضای شخص معروف

امضای مخصوص شخص

امضا فرد مشهور

Signarure of a famous person
امضای فرد معروف برای صرفدارانش

امضا آدم مشهور

امضای یه شخص معروف برای طرفدارهایش

a famous person’s signature that they give to someone who admires them

کانون زبان ایران ✌ reac 1 ✌

یعنی امضا. . .

امضای یک فرد مشهور برای طرفدارانش📝✏

امضای خود فرد ✏✏

دستخط 📄📄

کانون زبان ایران ✌Reach 1 ✌




کلمات دیگر: