موجه، قابل قبول، دارای دلیل
justified
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: justifiedly (adv.)
مشتقات: justifiedly (adv.)
• (1) تعریف: made reasonable or excusable by demonstrated facts; warranted.
• متضاد: unjustified, unwarranted
• متضاد: unjustified, unwarranted
- We do not think your anger is justified.
[ترجمه احسان] فکر نمیکنیم که خشم شما موجه باشد
[ترجمه ترگمان] ما فکر نمی کنیم که عصبانیت شما توجیه شود[ترجمه گوگل] فکر نمی کنیم که خشم شما توجیه شده باشد
• (2) تعریف: having lines of text whose ends are aligned so as to form a straight edge and even margins.
- Columns of newsprint are justified.
[ترجمه ترگمان] ستون های روزنامه به درستی توجیه شده اند
[ترجمه گوگل] ستون های روزنامه ها توجیه می شوند
[ترجمه گوگل] ستون های روزنامه ها توجیه می شوند
• vindicated, defended, supported, substantiated; made to exactly fill a line of type (of words or letters)
if you think that someone is justified in doing something, you think that they have good reasons for doing it.
an action that is justified is reasonable and acceptable.
see also justify.
if you think that someone is justified in doing something, you think that they have good reasons for doing it.
an action that is justified is reasonable and acceptable.
see also justify.
جملات نمونه
be justified in doing something
حق داشتن که...، مُحِق بودن که...، دلیل موجهی داشتن برای
1. they justified every villainy in the name of patriotism
آنها هرگونه شرارت را تحت عنوان میهن پرستی توجیه می کردند.
2. his dishonesty justified my previous suspicions
نادرستی او سوظن های قبلی مرا توجیه کرد.
3. your absences are not justified
غیبت های شما موجه نیست.
4. The act was barely justified by the circumstances.
[ترجمه پیمان] این عمل به سختی با اتفاقات و پیشامدها توجیه میشد.
[ترجمه ترگمان]این عمل به زحمت توجیه می شد[ترجمه گوگل]این اقدام به سختی توجیه شد شرایط
5. Are you sure that these measures are justified?
[ترجمه ترگمان]آیا مطمئنید که این اقدامات توجیه شده اند؟
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که این اقدامات توجیه شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که این اقدامات توجیه شده است؟
6. Is he justified in all his actions?
[ترجمه ترگمان]آیا حق دارد همه اعمال او را توجیه کند؟
[ترجمه گوگل]آیا او در تمام اقدامات او توجیه شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا او در تمام اقدامات او توجیه شده است؟
7. Her success had justified the faith her teachers had put in her.
[ترجمه Fateme] موفقیت او ایمانی که معلم هایش به او داشتند را توجیه میکرد
[ترجمه ترگمان]موفقیت او باعث شده بود که ایمان teachers را توجیه کند[ترجمه گوگل]موفقیت او دین را که معلمانش در او قرار داده بودند توجیه کرده بودند
8. His pride in his achievements is justified.
[ترجمه ترگمان]غرور او در موفقیت های او موجه است
[ترجمه گوگل]افتخار او در دستاوردهای او توجیه است
[ترجمه گوگل]افتخار او در دستاوردهای او توجیه است
9. The magistrates granted that the charity was justified in bringing the action.
[ترجمه ترگمان]قضات حکم کردند که این موسسه خیریه در آوردن این اقدام موجه است
[ترجمه گوگل]مأمورین اعطاء این خیریه را در آوردن این اقدام توجیه کردند
[ترجمه گوگل]مأمورین اعطاء این خیریه را در آوردن این اقدام توجیه کردند
10. Force is only justified in extreme circumstances .
[ترجمه ترگمان]نیرو تنها در شرایط فوق العاده توجیه پذیر است
[ترجمه گوگل]نیرو تنها در شرایط شدید موجه است
[ترجمه گوگل]نیرو تنها در شرایط شدید موجه است
11. Copernicus justified his innovation by citing respected authorities.
[ترجمه ترگمان]کوپرنیک ابداع خود را با اشاره به مقامات محترم توجیه کرد
[ترجمه گوگل]کوپرنیک نوآوری خود را با اشاره به مقامات محترم توجیه کرد
[ترجمه گوگل]کوپرنیک نوآوری خود را با اشاره به مقامات محترم توجیه کرد
12. I accept that the criticism is completely justified.
[ترجمه ترگمان]قبول دارم که انتقاد کاملا موجه است
[ترجمه گوگل]من قبول دارم که انتقاد کاملا توجیه شده است
[ترجمه گوگل]من قبول دارم که انتقاد کاملا توجیه شده است
13. She felt fully justified in asking for her money back.
[ترجمه ترگمان]کاملا حق داشت پولش را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که در خواست پول برای او است
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که در خواست پول برای او است
14. They want to ensure such claims are justified by cross-checking with other records.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند اطمینان حاصل کنند که چنین ادعاهایی با چک کردن متقابل با رکوردهای دیگر توجیه شده اند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند اطمینان حاصل شود که چنین ادعاهایی توسط بررسی مجدد با سوابق دیگر توجیه می شود
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند اطمینان حاصل شود که چنین ادعاهایی توسط بررسی مجدد با سوابق دیگر توجیه می شود
پیشنهاد کاربران
قانونی
✅پذیرفته شده
Oilprice. com@
It will be interesting to watch how NYMEX - ICE investors decide to price these events into oil markets. To put shorts in the markets because of Iran isn’t currently justified
Oilprice. com@
It will be interesting to watch how NYMEX - ICE investors decide to price these events into oil markets. To put shorts in the markets because of Iran isn’t currently justified
موجه
بهنجار
بهنجار
تنظیم
موجه
معقول
قابل قبول
پذیرفته شده
adj. reasonable and acceptable; having good and valid reasons
قابل قبول
پذیرفته شده
adj. reasonable and acceptable; having good and valid reasons
تنظیم شده
قابل توجه
محق
معقول
وقتی که کسی دلیل موجه و قابل قبول میاره
قانع کننده ( در انجام کاری )
کلمات دیگر: