invaluable

معنی : فوق العاده گرانبها، پر بها، غیرقابل تخمین، چیز بی ارزش

معانی دیگر : پر ارزش، گرانبها

انگلیسی به فارسی

فوق العاده گرانبها، غیرقابل تخمین، پر بها

ارزشمند، فوق العاده گرانبها، پر بها، غیرقابل تخمین، چیز بی ارزش

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

مشتقات: invaluably (adv.), invaluableness (n.)

• : تعریف: having value too great to estimate or measure; priceless.
• مترادف: incalculable, priceless
• متضاد: worthless
• مشابه: dear, precious, rare

• inestimable, priceless, very valuable
if someone or something is invaluable, they are extremely useful.

مترادف و متضاد

فوق العاده گرانبها (صفت)

invaluable

پر بها (صفت)

valuable, invaluable

غیرقابل تخمین (صفت)

invaluable

چیز بی ارزش (صفت)

priceless, invaluable

priceless

Synonyms: beyond price, costly, dear, expensive, helpful, inestimable, precious, serviceable, valuable

Antonyms: worthless

جملات نمونه

1. his advice was invaluable

پند او بسیار ارزشمند بود.

2. I was able to gain invaluable experience over that year.

[ترجمه ترگمان]من توانستم در طول آن سال تجربه بسیار ارزشمندی به دست آورم
[ترجمه گوگل]من در طول سال توانستم تجربه ارزشمندی کسب کنم

3. The new job will provide you with invaluable experience.

[ترجمه ترگمان]این شغل جدید به شما تجربه بسیار ارزشمندی می دهد
[ترجمه گوگل]شغل جدید شما را با تجربه ارزشمند به ارمغان خواهد آورد

4. His knowledge of the area made him invaluable.

[ترجمه ترگمان]اطلاعاتش درباره این ناحیه برایش ارزشمند بود
[ترجمه گوگل]دانش او در این منطقه او ارزشمند بود

5. In his job, patience is an invaluable asset.

[ترجمه ترگمان]در کارش صبر، صبر یک دارایی ارزشمند است
[ترجمه گوگل]در شغل خود، صبر، دارایی ارزشمند است

6. Your advice has been invaluable to us.

[ترجمه ترگمان]توصیه شما برای ما بسیار ارزشمند بوده
[ترجمه گوگل]توصیه های شما برای ما بسیار ارزشمند است

7. The computer is now an invaluable tool for the family doctor.

[ترجمه ترگمان]کامپیوتر اکنون ابزاری ارزشمند برای پزشک خانوادگی است
[ترجمه گوگل]این کامپیوتر در حال حاضر یک ابزار ارزشمند برای دکتر خانوادگی است

8. The book will be invaluable for students in higher education.

[ترجمه ترگمان]این کتاب برای دانش آموزان در آموزش عالی ارزشمند خواهد بود
[ترجمه گوگل]این کتاب برای دانشجویان تحصیلات عالی ارزشمند خواهد بود

9. A computer would have been invaluable for this job.

[ترجمه ترگمان]کامپیوتر برای این کار بسیار ارزشمند خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک کامپیوتر برای این کار ارزشمند بوده است

10. The video has become an invaluable teaching tool.

[ترجمه ترگمان]این ویدیو به ابزار آموزشی بسیار ارزشمندی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این ویدیو به یک ابزار آموزش ارزشمند تبدیل شده است

11. Mobile shops are invaluable to people in rural areas.

[ترجمه ترگمان]فروشگاه های سیار برای مردم در مناطق روستایی ارزشمند هستند
[ترجمه گوگل]فروشگاههای موبایل برای مردم در مناطق روستایی ارزشمند هستند

12. The research should prove invaluable in the study of linguistics.

[ترجمه ترگمان]این تحقیق باید در مطالعه زبان شناسی ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]این تحقیق در مطالعه زبانشناسی ضروری است

13. Your support has been invaluable to us.

[ترجمه ترگمان] حمایت تو برای ما خیلی ارزشمند بوده
[ترجمه گوگل]پشتیبانی شما برای ما بسیار ارزشمند است

14. The painting is invaluable.

[ترجمه ترگمان]نقاشی با ارزش است
[ترجمه گوگل]نقاشی ارزشمند است

15. Such data will prove invaluable to/for researchers.

[ترجمه ترگمان]چنین داده هایی برای محققین بسیار ارزشمند خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین داده هایی ارزشمند برای پژوهشگران خواهد بود

His advice was invaluable.

پند او بسیار ارزشمند بود.

پیشنهاد کاربران

Very valuable - priceless

supersubtlety فوق العاده ایده آل

گرانمایه، گرانقدر، گران قیمت

غیر قابل قیمت گذاری؛ بسیار ارزشمند؛ پر بها
ضمناً عبارت "چیز بی ارزش" در ابتدای معنی گمراه کننده است و بهتر است حذف شود.

بی اندازه با ارزش

= Invaliluable
extremely useful
key
vital
بسیار مفید
بسیار به درد بخور
حیاتی
کلیدی

Valuable = با ارزش ، گران بها

معنای "بی ارزش" اشتباه است.
در واقع این کلمه به معنی "بسیار با ارزش/ارزشمند" است به طوری که نمیشود قیمتی گذاشت.

بی اندازه ارزشمند

کلمات دیگر: