کلمه جو
صفحه اصلی

trooper


معنی : سپاهی، اسب سواری، نظامی
معانی دیگر : (سواره نظام) سرباز، سرباز زرهی، نفر زرهی، (سواره نظام) اسب، پلیس سوار (بر اسب)

انگلیسی به فارسی

سپاهی، سوار، اسب سواری، نظامی


سرباز، سپاهی، اسب سواری، نظامی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mounted cavalry soldier.

(2) تعریف: a state police officer.

• mounted policeman; state policeman; cavalry soldier; paratrooper; soldier; cavalry horse; troopship, military transport ship (british)
a trooper is a soldier of low rank in an armoured regiment in the army.
in the united states, a trooper is also a policeman in a state police force.
if someone swears like a trooper, they swear a lot; an informal expression, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

سپاهی (اسم)
serviceman, corpsman, trooper, soldier, sepoy

اسب سواری (اسم)
trooper, hackney, roadster, manege, saddle horse, saddler

نظامی (اسم)
trooper, soldier

جملات نمونه

1. He was extremely drunk and swearing like a trooper.
[ترجمه ترگمان]او به شدت مست بود و مثل یک سرباز فحش می داد
[ترجمه گوگل]او بسیار مست و سوگند خوردن مانند یک سرباز بود

2. He became a trooper in the Royal Tank Regiment.
[ترجمه ترگمان]او در هنگ سلطنتی تانک به یکی از نیروهای نظامی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]او در نیروی سلطنتی تانک نیرو گرفته بود

3. In 199 a Maryland State trooper saw a car speeding down Interstate 9
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ نفر از مامورین دولتی مریلند، اتومبیلی را دیدند که به سرعت از میان ایالتی ۹ عبور می کرد
[ترجمه گوگل]در سال 199 یک سرباز دولت مریلند خودرویی را که سرعت در میان ایالت 9 را کاهش داد، دید

4. I heard gunshots in the back-ground as the trooper talked on the radio to Farris.
[ترجمه ترگمان]وقتی پلیس با رادیو به Farris صحبت کرد صدای شلیک شنیدم
[ترجمه گوگل]سربازان فرانسوی در رادیو به Farris صحبت کردند

5. Clinton used a state trooper to lure her to a hotel room during a state-sponsored event in 199
[ترجمه ترگمان]کلینتون از یک سرباز دولتی برای فریب دادن او به یک اتاق هتل در طی یک رویداد با حمایت دولتی در ۱۹۹ مورد استفاده کرد
[ترجمه گوگل]کلینتون از یک سرباز دولتی برای جلب او به اتاق هتل در طی رویداد حامی دولت در سال 199 استفاده کرد

6. She hiked like a trooper throughout the camp.
[ترجمه ترگمان]او مانند یک سرباز در طول اردوگاه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او مانند یک نیروی نظامی در سراسر اردوگاه رفت

7. Everywhere she went she worked like a trooper and her wonderful smile let you know she was enjoying everything she did.
[ترجمه ترگمان]هر جا که می رفت، مثل یک سرباز کار می کرد و لبخند wonderful به تو می گفت که از هر کاری که کرده لذت می برد
[ترجمه گوگل]همه جا او رفت و او مانند یک سرباز کار کرد و لبخند فوق العاده او به شما اجازه می دانم که او از همه چیز او لذت می برد

8. He gestured to the trooper, who cut the dwarfs bonds.
[ترجمه ترگمان]او به پلیس اشاره کرد که سهام کوتوله ها را قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]او به خدمتکار اشاره کرد که اوراق قرضه کوتوله را بریده بود

9. The judge sentenced the trooper to death.
[ترجمه ترگمان]قاضی پلیس را به مرگ محکوم کرد
[ترجمه گوگل]قاضی نیرو را به مرگ محکوم کرد

10. State Trooper McNamara reassures her that she has nothing to worry about because there are police there already.
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه McNamara McNamara گفت که او چیزی برای نگرانی در مورد اینکه پلیس در آنجا حضور دارد ندارد
[ترجمه گوگل]دولت مأمور McNamara اطمینان می دهد که او چیزی برای نگرانی در مورد آن وجود دارد زیرا پلیس در آنجا وجود دارد

11. Violanti, a former state trooper, is a professor of criminal justice at Rochester Institute of Technology.
[ترجمه ترگمان]Violanti، یکی از نیروهای دولتی سابق، در موسسه فن آوری راچستر استاد عدالت کیفری است
[ترجمه گوگل]ویولانتی، یک سرباز سابق دولت، استاد عدالت کیفری در موسسه فناوری روچستر است

12. Throwing on a dressing-gown and swearing like a trooper, you stumble to answer it.
[ترجمه ترگمان]انداختن روی لباس پوشیدن و فحش دادن مثل یک سرباز سکندری خوردی به آن پاسخ بدهی
[ترجمه گوگل]پرت کردن روی یک لباس پانسمان و سوگند خوردن مانند یک سرباز، شما به آن پاسخ دهید

13. Swore like a trooper, drank like a pagan, smoked like a bomber descending to earth.
[ترجمه ترگمان]مانند یک سرباز، مانند a که از روی زمین فرود آید، مانند یک pagan دود می کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خدمتکار سوگند خورده، مانند یک قبر خورده است، مانند یک بمب افکن که به زمین فرود می آید دودی می کشد

14. One trooper told the inquest his machine-gun jammed twice - then started firing by itself.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد پلیس در جریان تحقیق مسلسل، دو بار در حال حمله کردن بود - سپس خود را به طرف آتش پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]یکی از سربازان به این تحقیق گفته بود که دوچرخه سواری خود را دو چندان کرده است - و سپس شروع به شلیک کرد

15. A trooper shot the Lieutenant's horse, leaning from his saddle to put the bullet plumb into the beast's skull.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز به اسب ستوان شلیک کرد و از زین خم شد تا گلوله را در جمجمه جانور فرو کند
[ترجمه گوگل]یک سرباز اسب بیگانه را شلیک کرد و از زانوی او سایه زد تا ستون گلوله را به جمجمه حیوان تبدیل کند

پیشنهاد کاربران

پلیس ایالتی آمریکا یا همان Highway Patrol یا State Police

نظام سپاهی، سوار، اسب سوارى

به سربازی گفته می شود که پایین ترین درجه رو دارد در جنگ: سیاهی لشکر

جنگاور ، رزمنده


کلمات دیگر: