کلمه جو
صفحه اصلی

over and over


بارها، مکررا، چندین بار، بکرات

انگلیسی به فارسی

دوباره و دوباره


انگلیسی به انگلیسی

• again and again, repeatedly

جملات نمونه

1. Insanity is doing the same thing over and over again and expecting different results.
[ترجمه ترگمان]Insanity همان کار را بارها و بارها انجام می دهند و انتظار نتایج متفاوتی را دارند
[ترجمه گوگل]دیوانگی همان کاری را بارها و بارها انجام داده و منتظر نتایج متفاوت است

2. I relived those happy old days over and over in my mind.
[ترجمه ترگمان]من آن روزه ای شاد و شاد را بارها و بارها در ذهنم مرور کردم
[ترجمه گوگل]من این روزهای باشکوه را دوباره و دوباره در ذهنم زنده می کردم

3. She kept repeating his name softly over and over again.
[ترجمه ترگمان]او بارها نام خود را بارها و بارها تکرار می کرد
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها نام خود را تکرار کرد

4. I relive that fateful day over and over in my mind.
[ترجمه ترگمان]آن روز شوم را بارها و بارها به یاد می آورم
[ترجمه گوگل]این روز سرنوشت را در ذهنم دوباره زنده می کنم

5. Play the piece over and over until you do it right.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که این کار رو درست انجام ندی بازی رو تموم کن و تمومش کن
[ترجمه گوگل]این قطعه را بارها و بارها بازی کنید تا این کار درست انجام شود

6. I read the article over and over till it made sense.
[ترجمه ترگمان]مقاله را بارها و بارها خواندم تا با عقل جور در بیاید
[ترجمه گوگل]من این مقاله را تا حدی فهمیدم

7. Say the words over and over to yourself.
[ترجمه ترگمان]کلمات را بارها و بارها به خودت بگو
[ترجمه گوگل]کلمات را برای خودتان بگذارید

8. 'I don't understand it,' he said, over and over again.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره تکرار کرد: نمی فهمم
[ترجمه گوگل]او گفت، 'من آن را درک نمی کنم، دوباره و دوباره

9. I had gone over and over what happened in my mind.
[ترجمه ترگمان]من بارها و بارها رفته بودم و آنچه در ذهنم اتفاق افتاده بود مرور کردم
[ترجمه گوگل]من بیش از آنچه در ذهنم اتفاق افتاده بود رفته بودم

10. He plays the same songs over and over.
[ترجمه ترگمان]او همان آهنگ را بارها و بارها اجرا می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه همان آهنگ ها را پخش می کند

11. I relived that fateful day over and over in my mind.
[ترجمه ترگمان]ان روز شوم را بارها و بارها در ذهنم مرور کردم
[ترجمه گوگل]من روز سرنوشت را دوباره و دوباره در ذهنم تغییر دادم

12. She betrayed his trust over and over again.
[ترجمه ترگمان]او به اعتماد او بارها و بارها خیانت کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره و دوباره اعتمادش را به خیانت رساند

13. Young children latch onto phrases and repeat them over and over.
[ترجمه ترگمان]بچه ها چند جمله را تکرار می کنند و بارها و بارها تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک روی عبارات قرار می گیرند و بارها و بارها آنها را تکرار می کنند

14. I've warned you over and over not to do that.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها بهت هشدار داده بودم که این کارو نکنی
[ترجمه گوگل]من به شما هشدار دادم که این کار را نکنید

پیشنهاد کاربران

پی در پی

Repeatedly

: ( over and over ( again
again and again
many times
repeatedly

بارها و بارها ، به کرّات
I've told you over and over not to do that
بهت بارها و بارها گفتم که اون کارو نکنی 🍅🍅

دائماً

again and again


کلمات دیگر: