1. Most Muslims try to make a pilgrimage/go on a pilgrimage to Mecca at least once in their life.
[ترجمه ترگمان]اکثر مسلمانان تلاش می کنند تا حداقل یک بار در زندگی خود به زیارت مکه بروند
[ترجمه گوگل]اکثر مسلمانان سعی می کنند یک سفر زیارتی داشته باشند و حداقل یک بار در زندگی خود به مکه سفر کنند
2. He was on his annual pilgrimage to Mecca when he fell ill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد او در زیارت حج به مکه بود
[ترجمه گوگل]او هنگام مسافرت سالیانه خود به مکه در بیمارستان بستری شد
3. The shrine was an object of pilgrimage.
[ترجمه پردیس] حرم یک مکان زیارتی است
[ترجمه ترگمان]این مقبره یک هدف زیارت بود
[ترجمه گوگل]حرم یک شیء زیارت بود
4. On his recovery he made a pilgrimage to the shrine of St John.
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به زیارت آرامگاه سنت جان به زیارت رفت
[ترجمه گوگل]در بهبود او او را به زیارتگاه سنت جان
5. The novel " Pilgrimage to the West'shows plenty of imagination.
[ترجمه ترگمان]رمان \" زیارت به غرب خیلی از تخیلات را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رمان 'زیارت به غرب' نشان می دهد که تخیل زیادی دارد
6. His parents made a pilgrimage to Lourdes.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش از Lourdes دیدن کردند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش به لوردس سفر کردند
7. Presley's home has become a place of pilgrimage .
[ترجمه ترگمان]خانه پریسلی یک مکان زیارتی است
[ترجمه گوگل]خانه پریسلی تبدیل به یک مکان زیارت شده است
8. Santiago de Compostela was an important place of pilgrimage in the Middle Ages.
[ترجمه پردیس] سانتیاگو دو کمپوستلا در قرون وسطی محل مهمی برای زیارت بود.
[ترجمه ترگمان]سانتیاگو د Compostela مکان مهمی برای زیارت در قرون وسطی بود
[ترجمه گوگل]سانتیاگو دو کمپوستلا در قرون وسطی محل مهمی از زیارت بود
9. His grave has become a place of pilgrimage.
[ترجمه ترگمان]قبر او به یک مکان زیارتی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]قبر او به محل زیارت تبدیل شده است
10. It is near where the pilgrimage route crosses the road to Quimper.
[ترجمه ترگمان]نزدیک جایی است که مسیر زیارتی از جاده منتهی به Quimper عبور می کند
[ترجمه گوگل]نزدیک جایی که مسیر زیارت عبور از جاده به Quimper است
11. I have made places of pilgrimage. and cared for their pilgrims.
[ترجمه ترگمان]من به زیارت می روم و مراقب pilgrims بودند
[ترجمه گوگل]من مکان های زیارت را ساخته ام و برای زائران خود مراقبت می کنند
12. He also found time to make the pilgrimage to Compostela.
[ترجمه ترگمان]او همچنین فرصتی برای زیارت به Compostela پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او نیز زمان را برای رسیدن به زیارت کمپوستلا پیدا کرد
13. He then made the pilgrimage to Paris in 1836/ having renounced medicine as a career.
[ترجمه ترگمان]وی سپس در سال ۱۸۳۶ به پاریس سفر کرد، و پس از آن که پزشکی را به عنوان شغل محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او سپس در سال 1836 به زیارت پاریس رفت و پزشکی را به عنوان حرفه ای رد کرد
14. A pilgrimage to Grantchester proved a literary disappointment.
[ترجمه ترگمان]زیارت to یک نومیدی ادبی را ثابت کرد
[ترجمه گوگل]زیارت گرانتچستر یک ناامیدی ادبی را ثابت کرد