1. Students who pass the test will be promoted to the next grade.
دانشجویانی که در امتحان قبول می شوند، به کلاس بعد ارتقاء داده می شوند
2. An accurate knowledge of other cultures will promote good will among people of different backgrounds.
آگاهی دقیق از سایر فرهنگ ها، حسن نیت را در میان مردم با پیشینه های مختلف ترویج می دهد
3. Several bankers invested an enormous sum of money to promote the idea.
چندین بانکدار، مبلغ هنگفتی را برای تبلیغ کردن طرح سرمایه گذاری کردند
4. to promote a new product
فرآورده ی جدیدی را شناساندن
5. to promote the sovereign good of the community
برای پیشبرد مصالح عالی جامعه
6. in order to promote world peace
به منظور گسترش صلح جهانی
7. the drive to promote literacy
پیکار برای ترویج سوادآموزی
8. we are trying to promote higher education
مامی کوشیم که آموزش عالی را گسترش بدهیم.
9. We need to promote an open exchange of ideas and information.
[ترجمه ترگمان]ما باید تبادل ایده ها و اطلاعات را ترویج دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید تبادل آزاد ایده ها و اطلاعات را ارتقاء دهیم
10. An industrial estate will help to promote the business of that city.
[ترجمه ترگمان]یک شهرک صنعتی به ارتقا کسب وکار آن شهر کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک املاک صنعتی به ترویج کسب و کار آن شهر کمک خواهد کرد
11. a meeting to promote trade between Taiwan and the U. K.
[ترجمه ترگمان]جلسه ای برای ترویج تجارت بین تایوان و ایالات متحده ک
[ترجمه گوگل]یک جلسه برای ترویج تجارت بین تایوان و U K
12. If you promote our goods, we will give you a good discount as our part of the bargain.
[ترجمه ترگمان]اگر کالاهای ما را تبلیغ کنید، به شما تخفیف خوبی به عنوان بخشی از معامله به شما خواهیم داد
[ترجمه گوگل]اگر کالاهای ما را ترویج کنید، به عنوان بخشی از معامله، تخفیف خوبی خواهیم گرفت
13. You don't have to sacrifice environmental protection to promote economic growth.
[ترجمه ترگمان]شما مجبور نیستید حفاظت از محیط زیست را برای ترویج رشد اقتصادی قربانی کنید
[ترجمه گوگل]شما لازم نیست که برای حفاظت از محیط زیست برای ترویج رشد اقتصادی قربانی کنید
14. We need to do more to promote good race relations.
[ترجمه ترگمان]ما باید کاره ای بیشتری برای ترویج روابط نژادی خوب انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید برای ارتقای روابط نژادی خوب تلاش کنیم
15. The government's policies will promote the welfare of all citizens.
[ترجمه ترگمان]سیاست های دولت رفاه همه شهروندان را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]سیاست های دولت باعث رفاه همه شهروندان خواهد شد
16. The band has gone on tour to promote their new album.
[ترجمه ترگمان]گروه برای ترویج آلبوم جدید خود به تور رفته است
[ترجمه گوگل]این گروه برای تبلیغ آلبوم جدید خود به تور رفت
17. They wish to promote a real and effectual understanding between the two countries.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند درک واقعی و موثر بین دو کشور را ترویج کنند
[ترجمه گوگل]آنها مایلند یک درک واقعی و موثر بین دو کشور را تبلیغ کنند
18. He was in town to promote his new books.
[ترجمه ترگمان]او در شهر بود تا کتاب های جدیدش را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]او در شهر برای ترویج کتاب های جدیدش بود
19. The aim of the culture festival is to promote friendship between the two countries.
[ترجمه ترگمان]هدف جشنواره فرهنگ ترویج دوستی میان دو کشور است
[ترجمه گوگل]هدف جشنواره فرهنگ، ارتقای دوستی بین دو کشور است
20. Some types of antibiotic are used to promote growth in farm animals.
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع آنتی بیوتیک برای ترویج رشد در حیوانات خانگی به کار می رود
[ترجمه گوگل]برخی از انواع آنتی بیوتیک ها برای افزایش رشد در حیوانات مزرعه مورد استفاده قرار می گیرند