مشتاق
unenthusiastic
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of enthusiastic.
• متضاد: agog, eager, enthusiastic, keen, wild, willing, zealous
• مشابه: damp, halfhearted
• متضاد: agog, eager, enthusiastic, keen, wild, willing, zealous
• مشابه: damp, halfhearted
• not enthusiastic
جملات نمونه
1. The opposition parties had mostly been unenthusiastic, if not openly hostile, about parity legislation.
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف اغلب در صورت عدم مخالفت علنی، در مورد قانون برابری unenthusiastic بودند
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون عمدتا در مورد قوانین تقارب ناپذیر، اگر به طور آشکارا خصمانه باشند، بی اعتنایی نکردند
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون عمدتا در مورد قوانین تقارب ناپذیر، اگر به طور آشکارا خصمانه باشند، بی اعتنایی نکردند
2. Sydenham's unenthusiastic reaction was outweighed by John Ray's wise encouragement and expectation of achievement.
[ترجمه ترگمان]واکنش unenthusiastic Sydenham به تشویق عاقلانه جان ری و انتظار رسیدن به موفقیت بیشتر شد
[ترجمه گوگل]واکنش ناخوشایند سیدنهام توسط تشویق و پیشبرد اهداف جان ری انجام شد
[ترجمه گوگل]واکنش ناخوشایند سیدنهام توسط تشویق و پیشبرد اهداف جان ری انجام شد
3. Unenthusiastic about the entire Gulf episode, he is not thrilled at this unprecedented task but he must obey the Security Council.
[ترجمه ترگمان]در مورد کل منطقه خلیج، او از این کار بی سابقه به هیجان نیامده است، اما باید از شورای امنیت اطاعت کند
[ترجمه گوگل]در مورد قسمت خلیج فارس نگران کننده نیست، او در این کار بی سابقه هیجان زده است، اما باید از شورای امنیت اطاعت کند
[ترجمه گوگل]در مورد قسمت خلیج فارس نگران کننده نیست، او در این کار بی سابقه هیجان زده است، اما باید از شورای امنیت اطاعت کند
4. Many White House aides were decidedly unenthusiastic about the event when they realized how public it would be.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دستیاران کاخ سفید، هنگامی که متوجه شدند که چقدر عمومی است، به طور قاطع به این رویداد علاقه مند نیستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حامیان کاخ سفید در مورد این رویداد کاملا متواضع بودند، زمانی که متوجه شد که چگونه این امر عمومی خواهد بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از حامیان کاخ سفید در مورد این رویداد کاملا متواضع بودند، زمانی که متوجه شد که چگونه این امر عمومی خواهد بود
5. Even unenthusiastic vegetable eaters will be won over by the caramelized rounds of giant onion and crescents of bright orange sweet potato.
[ترجمه ترگمان]حتی eaters unenthusiastic نیز با پیاز داغ و انحنای یک سیب زمینی شیرین نارنجی پیروز خواهند شد
[ترجمه گوگل]حتی خواران گیاهخواری نگران کننده از دورهای کاراملیزه از پیاز غول پیکر و هلالی سیب زمینی شیرین نارنجی روشن به دست می آیند
[ترجمه گوگل]حتی خواران گیاهخواری نگران کننده از دورهای کاراملیزه از پیاز غول پیکر و هلالی سیب زمینی شیرین نارنجی روشن به دست می آیند
6. When the offences happened he was an unenthusiastic and below average soldier, the court heard.
[ترجمه ترگمان]به گزارش دادگاه، زمانی که این جرائم رخ داد، او یک سرباز unenthusiastic و کم تر از متوسط بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که جرائم اتفاق افتاد او یک سرباز بی دست و پا و کمتر از حد متوسط بود، دادگاه شنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که جرائم اتفاق افتاد او یک سرباز بی دست و پا و کمتر از حد متوسط بود، دادگاه شنید
7. Others were unenthusiastic about the government's notion of fair competition.
[ترجمه ترگمان]سایرین در مورد نظر دولت در مورد رقابت عادلانه unenthusiastic بودند
[ترجمه گوگل]دیگران در مورد تصور دولت از رقابت عادلانه مشتاق بودند
[ترجمه گوگل]دیگران در مورد تصور دولت از رقابت عادلانه مشتاق بودند
8. She felt unenthusiastic and listless about the eclipse and couldn't see why everyone else was making such a fuss.
[ترجمه ترگمان]او به رنگ سفید و بی حال در برابر خورشید احساس می کرد و نمی دانست که چرا دیگران این قدر سر و صدا راه انداخته اند
[ترجمه گوگل]او احساس غرور و غرورآمیز در مورد گرفتگی کرد و نمی توانست بفهمد که چرا دیگران این چنین سر و صدایی را انجام دادند
[ترجمه گوگل]او احساس غرور و غرورآمیز در مورد گرفتگی کرد و نمی توانست بفهمد که چرا دیگران این چنین سر و صدایی را انجام دادند
9. She's always found Guangdong's urbanites too cold and unenthusiastic compared to the villagers she grew up with.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مقایسه با the که با آن ها بزرگ شده بود، urbanites و cold به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او همیشه شهروندان گوانگدونگ را بسیار سرد و بی دست و پا در مقایسه با روستاییان که با آنها بزرگ شده است، یافت
[ترجمه گوگل]او همیشه شهروندان گوانگدونگ را بسیار سرد و بی دست و پا در مقایسه با روستاییان که با آنها بزرگ شده است، یافت
10. Susan was unenthusiastic about most of her relatives.
[ترجمه ترگمان]سوزان در مورد بیشتر بستگان خود unenthusiastic بود
[ترجمه گوگل]سوزان در مورد بسیاری از بستگانش مشتاق بود
[ترجمه گوگل]سوزان در مورد بسیاری از بستگانش مشتاق بود
11. She's always found Guangdong's urbanites cold and unenthusiastic in comparison with the villagers she grew up with.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مقایسه با روستاییانی که با آن ها بزرگ شده بود، cold و unenthusiastic به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او همیشه شهروندان گوانگدونگ را سرد و بی دست و پا در مقایسه با روستاییان که با آنها بزرگ شده است، یافت
[ترجمه گوگل]او همیشه شهروندان گوانگدونگ را سرد و بی دست و پا در مقایسه با روستاییان که با آنها بزرگ شده است، یافت
12. But senior Fed officials are unenthusiastic, worrying that further rate cuts will not have much impact and this could weaken confidence further.
[ترجمه ترگمان]اما مقامات ارشد بانک مرکزی به شدت ناراحت هستند و نگران هستند که کاهش بیشتر هزینه ها تاثیر چندانی نخواهد داشت و این می تواند اعتماد به نفس بیشتر را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]اما مقامات ارشد ریاست جمهوری فدرال نگران هستند، نگران نباشند که کاهش بیشتر نرخ ها تاثیر زیادی نخواهد گذاشت و این می تواند اعتماد بیشتر را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]اما مقامات ارشد ریاست جمهوری فدرال نگران هستند، نگران نباشند که کاهش بیشتر نرخ ها تاثیر زیادی نخواهد گذاشت و این می تواند اعتماد بیشتر را تضعیف کند
13. Within NATO, unenthusiastic partners like Germany and Turkey need to at least stay out of the way even if they continue to stand aside from the fighting.
[ترجمه ترگمان]در داخل ناتو، شرکای unenthusiastic مانند آلمان و ترکیه باید حداقل در صورتی بمانند که از جنگ کنار گذاشته شوند
[ترجمه گوگل]در داخل ناتو، شرکای بی طرف، مانند آلمان و ترکیه، باید حداقل از این راه کنار بیایند، حتی اگر آنها همچنان به کنار گذاشته شدن از جنگ ادامه دهند
[ترجمه گوگل]در داخل ناتو، شرکای بی طرف، مانند آلمان و ترکیه، باید حداقل از این راه کنار بیایند، حتی اگر آنها همچنان به کنار گذاشته شدن از جنگ ادامه دهند
14. In 193 after a couple of unenthusiastic weeks at New York University, Mr. Salinger traveled with his father to Austria and Poland, where the father's plan was for him to learn the ham business.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳ میلادی، پس از چند هفته unenthusiastic در دانشگاه نیویورک، آقای Salinger با پدر خود به اتریش و لهستان سفر کرد، جایی که برنامه پدر برای او این بود که تجارت گوشت را بیاموزد
[ترجمه گوگل]در سال 193 پس از گذشت چند هفته در دانشگاه نیویورک، آقای سلینجر با پدرش به اتریش و لهستان سفر کرد، در حالی که برنامه پدرش برای کسب کسب و کار خام بود
[ترجمه گوگل]در سال 193 پس از گذشت چند هفته در دانشگاه نیویورک، آقای سلینجر با پدرش به اتریش و لهستان سفر کرد، در حالی که برنامه پدرش برای کسب کسب و کار خام بود
پیشنهاد کاربران
بی میل
بی شوق
بی ذوق
بدون شور و حرارت
بی ذوق
بدون شور و حرارت
بی علاقه. بی میل. بدون اشتیاق
کلمات دیگر: