کلمه جو
صفحه اصلی

millennium


معنی : هزاره، هزار سال، هزارمین سال
معانی دیگر : دوره ی هزار ساله، جشن هزاره، (الهیات مسیحی) دوران هزار ساله ای که عیسی بر جهان حکومت خواهد کرد

انگلیسی به فارسی

هزار سال، هزارمین سال، هزاره


انگلیسی به انگلیسی

• unit of time equal to one thousand years; period of one thousand years; thousandth year anniversary
a millennium is a thousand years; a formal word.

مترادف و متضاد

هزاره (اسم)
millenary, millennium

هزار سال (اسم)
millennium

هزارمین سال (اسم)
millennium

جملات نمونه

1. ferdowsi's millennium
جشن هزاره ی فردوسی

2. As we start the new millennium the only certainty is change, and lots of it.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در هزاره جدید شروع می کنیم، تنها قطعیت تغییر می کند، و خیلی از آن
[ترجمه گوگل]همانطور که هزاره جدید را شروع می کنیم، تنها قطعیت تغییر است و بسیاری از آن

3. How did you celebrate the millennium?
[ترجمه ترگمان]هزار سال از کجا جشن گرفتی؟
[ترجمه گوگل]چگونه هزاره را جشن گرفتید؟

4. How did you celebrate the Millennium?
[ترجمه ترگمان]the رو چه جوری جشن گرفتی؟
[ترجمه گوگل]چگونه هزاره را جشن گرفتید؟

5. Another $ 65m pours into the Millennium Dome and the world shakes with fury.
[ترجمه ترگمان]۶۵ میلیون دلار دیگر در گنبد هزاره ریخته می شود و جهان با خشم می لرزد
[ترجمه گوگل]65 میلیون دلار دیگر به گنبد هزاره تبدیل می شود و جهان با خشم همراه است

6. With the advent of the millennium, youngsters continue to be carefully evaluated through entrance exams and personal interviews.
[ترجمه ترگمان]با ظهور هزاره، جوانان به دقت از طریق امتحانات ورودی و مصاحبه های فردی به دقت ارزیابی می شوند
[ترجمه گوگل]با ظهور هزاره، جوانان همچنان به دقت از طریق آزمون های ورودی و مصاحبه های شخصی محاسبه می شوند

7. What did you do to celebrate the millennium?
[ترجمه ترگمان]برای جشن گرفتن هزار سال چی کار کردی؟
[ترجمه گوگل]برای بزرگداشت هزاره چه کار کردید؟

8. Cathy Freeman is the symbol for the millennium Games.
[ترجمه ترگمان]کتی فریمن نماد بازی های هزاره است
[ترجمه گوگل]کتی فریمن نماد بازی های هزاره ای است

9. London's trouble-plagued Millennium Wheel has passed its final safety check and is ready to take its first passengers.
[ترجمه ترگمان]لندن که دچار مشکل شده، کنترل ایمنی نهایی خود را از دست داده است و آماده است تا اولین مسافران خود را باخود حمل کند
[ترجمه گوگل]چرخ دنده هزاره لندن که در معرض درد و رنج است، آخرین آزمایش ایمنی خود را انجام داده و آماده است تا اولین مسافران خود را بگیرد

10. In the coming millennium, Dahl predicted, new telecommunications technology will exert a powerful influence for change on the democratic process.
[ترجمه ترگمان]دال پیش بینی کرد که در هزاره آینده، دال پیش بینی کرد که فن آوری مخابرات جدید نفوذ قدرتمندی برای تغییر در روند دموکراتیک ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دال پیش بینی کرد که در هزاره آینده، فناوری ارتباطات جدید جدید نفوذ قدرتمندی برای تغییر در روند دموکراتیک خواهد داشت

11. Millennium, which is still cutting its teeth on Tucson stages, is boldly determined to present local audiences with challenging productions.
[ترجمه ترگمان]هزاره که هنوز دندان هایش را بر روی استیج توسکان قطع می کند، شجاعانه مصمم است که مخاطبان محلی را با تولیدات چالش برانگیز معرفی کند
[ترجمه گوگل]هزاره، که هنوز هم دندان های خود را در مراحل توچون برش می دهد، به شدت مصمم است تا مخاطبان محلی را با تولیدات چالش انگیز ارائه کند

12. Decker DustBusters come clues to life after the Millennium.
[ترجمه ترگمان]دکر \"برای زندگی بعد از\" هزاره \"سرنخ پیدا میکنه\"
[ترجمه گوگل]Decker DustBusters بعد از هزاره به سر میبرند

13. As we approach the millennium the only certainty is change, and lots of it.
[ترجمه ترگمان]همانطور که به هزاره نزدیک می شویم، تنها قطعیت تغییر می کند، و خیلی از آن
[ترجمه گوگل]همانطور که به هزاره نزدیک می شویم، تنها قطعیت تغییر است و بسیاری از آن

14. As the end of the second millennium approaches, mankind is in a different mood.
[ترجمه ترگمان]در پایان هزاره دوم، بشر خلق و خوی متفاوتی دارد
[ترجمه گوگل]با اتخاذ رویکرد هزاره دوم، بشر در خلق و خوی متفاوت است

15. As we move towards the end of the millennium the Association is increasingly widening its horizons.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به سوی پایان هزاره حرکت می کنیم، انجمن به طور فزاینده ای افق های خود را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که ما در انتهای هزاره حرکت می کنیم انجمن به طور فزاینده ای افق های خود را گسترش می دهد

during the last two millennia

در دو هزار سال گذشته


2000 to 1001 B.C. is the second millenium B.C.

1001 تا 2000 پیش از میلاد؛ عبارت‌است از: هزاره‌ی دوم پیش از میلاد


Ferdowsi's millennium

جشن هزاره‌ی فردوسی


پیشنهاد کاربران

a period of 1000 years
( the period of 1000 years during which Christ will reign on earth ( the millennium
a thousandth anniversary, esp. the year 1000 or 1001, 2000 or 2001, etc
the beginning of a period of 1, 000 years


کلمات دیگر: