کلمه جو
صفحه اصلی

midstream


در میان رودخانه (یا هر چیز جاری)، میان، رودخانه، وسط نهر

انگلیسی به فارسی

میان،رودخانه،وسط نهر


midstream


انگلیسی به انگلیسی

• middle of a stream or current
someone or something that is in midstream is in the middle of a river, where the current is strongest.
if someone who has been speaking for a while stops or pauses in midstream, they stop speaking, often before continuing.

جملات نمونه

1. Their boat had capsized in midstream.
[ترجمه ترگمان]قایق آن ها در وسط رودخانه واژگون شده بود
[ترجمه گوگل]قایق آنها در اواسط قدم گذاشته بود

2. They had to drop the experiment in midstream.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند آزمایش را در وسط رودخانه رها کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند آزمایش را در اواسط جریان دهند

3. Don't change horses in midstream.
[ترجمه ترگمان]اسب ها را در وسط رودخانه عوض نکن
[ترجمه گوگل]اسب ها را در وسط خط تغییر ندهید

4. I was cut off in midstream.
[ترجمه ترگمان]وسط رودخانه کوتاه آمده بودم
[ترجمه گوگل]من در اواسط دور قطع شدم

5. Some of them got caught midstream by the tide.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها وسط رودخانه لنگر انداخته بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها در طی جریان جزر و مدی به دام افتاده بودند

6. Their conversation was interrupted in midstream by the baby crying.
[ترجمه ترگمان]صدای گریه بچه در وسط رودخانه قطع شد
[ترجمه گوگل]مکالمه آنها در طوفان توسط کودک گریه قطع شد

7. The speaker stopped in midstream, coughed, then started up again.
[ترجمه ترگمان]سخنران در وسط رودخانه ایستاد و سرفه کرد و دوباره شروع به بالا رفتن کرد
[ترجمه گوگل]بلندگو متوقف شد، سرفه کرد، سپس دوباره شروع کرد

8. The boat drifted out into midstream.
[ترجمه ترگمان]قایق به وسط رودخانه حرکت کرد
[ترجمه گوگل]قایق به سمت اوج حرکت کرد

9. The boat had anchored in midstream.
[ترجمه ترگمان]قایق در وسط رودخانه لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]قایق در اواسط دهانه لنگر انداخته بود

10. She interrupted him in midstream to ask a question.
[ترجمه ترگمان]وسط راه حرف او را قطع کرد تا سوال بپرسد
[ترجمه گوگل]او او را در نیمه خطا قطع کرد تا سوال بپرسد

11. They slowly paddled the boat into midstream.
[ترجمه ترگمان]به آرامی قایق را به وسط رودخانه راندند
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی قایق را به سمت اوج انداختند

12. He interrupted the official in midstream .
[ترجمه ترگمان]او در وسط کار این مقام را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او این مقام رسمی را در نیمه خطا قطع کرد

13. The boat pulled out into midstream.
[ترجمه ترگمان]قایق به وسط رودخانه کشیده شد
[ترجمه گوگل]قایق به سمت اوج رسید

14. And finally in midstream, his nose.
[ترجمه ترگمان]و بالاخره وسط رودخانه، دماغش
[ترجمه گوگل]و در نهایت در اواسط، بینی خود را

پیشنهاد کاربران

میان دستی
فعالیتهایی که در میانه زنجیره ارزش قرار میگیرند.
مثلا در نفت و گاز فعالیتهایی که در بین امور بالادستی و پایین دستی قرار میگیرند مثل امور حمل و نقل و خطوط لوله.


کلمات دیگر: