1. The war prevented this flight and instead the Stratoliner was to become his executive run-about and was fitted with a sumptuous interior.
[ترجمه ترگمان]جنگ از این پرواز ممانعت به عمل آورد و به جای آن، Stratoliner برای تبدیل شدن به مقام اجرایی او بود - و با یک کشور مجلل و مجلل تجهیز شده بود
[ترجمه گوگل]جنگ از این پرواز جلوگیری کرد و به جای آن Stratoliner مجبور شد او را به عنوان مدیر اجرایی خود در نظر بگیرد و با یک فضای داخلی پر از ظرافت باشد
2. Jak, 4 of Middleton-St-George, Darlington, bought his runabout machine for a couple of hundred pounds.
[ترجمه ترگمان]Jak، ۴ نفر از میدلتون - سنت جورج، Darlington، ماشین runabout را به مبلغ دویست پوند خریداری کرد
[ترجمه گوگل]Jak، 4 از Middleton-St-George، Darlington، ماشین خود را برای دوازده پوند خریداری کرد
3. Special all-day Purbeck Line runabout tickets are available during the weekend at £5 for adults and just £ 50 for children.
[ترجمه ترگمان]بلیط های all لاین مخصوص تمام روز در طول تعطیلات آخر هفته در ۵ پوند برای بزرگسالان و فقط ۵۰ پوند برای کودکان در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]بلیط اختصاصی روزانه Purbeck خط ویژه در طول آخر هفته در 5 پوند برای بزرگسالان و فقط 50 پوند برای کودکان در دسترس است
4. But nose to bumper she followed Lucy's city runabout and it was fine.
[ترجمه ترگمان]اما بینی به سپر، شهر لوسی را دنبال کرد و خیلی هم خوب بود
[ترجمه گوگل]اما بینی را به سپر او پیرو شهر لوسی رفت و خوب بود
5. The steam driven Runabout had been in the same family for 81 years before Friday's sale.
[ترجمه ترگمان]ماشین بخار driven به مدت ۸۱ سال پیش از فروش جمعه در یک خانواده بوده است
[ترجمه گوگل]Runabout بخار شده در 81 سال قبل از فروش جمعه در یک خانواده بوده است
6. Among the show's highlights was the appearance of Ransom Eli Olds' prototype for a new model known as the "runabout. "
[ترجمه ترگمان]در میان هایلایت ها، ظاهر نمونه اولیه Ransom الی Olds برای یک مدل جدید شناخته شده به نام \"runabout\" بود
[ترجمه گوگل]در میان برجسته نمایش، ظهور نمونه اولیه Ransom Eli Olds برای یک مدل جدید شناخته شده به عنوان 'فرورفتگی' بود '
7. His runabout, also known as the Curved Dash, was the world's first mass-produced car.
[ترجمه ترگمان]runabout او که به نام نقطه منحنی نیز شناخته می شود اولین ماشین تولید انبوه جهان بود
[ترجمه گوگل]سرنشین او، همچنین به عنوان منحنی داش شناخته شده بود، اولین ماشین تولید انبوه در جهان بود
8. Soon Honeycutt was easing his green aluminum runabout away from the Lynch dock. . .
[ترجمه ترگمان]به زودی Honeycutt aluminum سبزش را از جایگاه لینچ پاک کرد
[ترجمه گوگل]به زودی Honeycutt در حال فروپاشی دایره آلومینیومی سبز خود را از حوض لنچ
9. Funny that an innocuous runabout could stir such feelings of derision.
[ترجمه ترگمان]خنده دار بود که آدم innocuous می تواند چنین احساساتی را در خود ایجاد کند
[ترجمه گوگل]خنده دار است که یک مأمور بیگناه می تواند چنین احساساتی را تحریک کند
10. They will train again on Thursday, in private, and then have a public runabout at Rubislaw on Friday.
[ترجمه ترگمان]آن ها روز پنجشنبه به طور خصوصی دوباره آموزش خواهند دید و سپس روز جمعه در Rubislaw یک runabout عمومی خواهند داشت
[ترجمه گوگل]آنها روز پنج شنبه مجددا آموزش خواهند داد و در روز جمعه در یک روستای عمومی در روبیشول شرکت خواهند کرد
11. He hung up the receiver and called for his runabout.
[ترجمه ترگمان]گوشی تلفن را قطع کرد و او را صدا زد
[ترجمه گوگل]او گیرنده را قطع کرد و خواستار پیاده شدن او شد