کلمه جو
صفحه اصلی

copycat


معنی : میمون صفت، میمون صفتی
معانی دیگر : (کودکانه) مقلد، آدم تقلیدگر، مقلد، کسی که زود هر چیز را تقلید میکند

انگلیسی به فارسی

کپی کردن، میمون صفت، میمون صفتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a person who copies the behavior, gestures, or actions of another (used chiefly by children).

• mimic, imitator, one who imitates the acts or works of others
if you call someone a copycat, you are accusing them of copying someone's behaviour, dress, or ideas; an informal word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

میمون صفت (اسم)
copycat

میمون صفتی (اسم)
copycat

جملات نمونه

1. She is just a copycat who follows her sister's lead in everything.
[ترجمه H.S] او یک آدم تقلید گر است که در همه موارد از خواهرش تقلید میکند
[ترجمه ترگمان]او فقط یک مقلد است که به دنبال خواهرش در همه چیز است
[ترجمه گوگل]او فقط یک کپی است که به دنبال سرپرستی خواهرش در همه چیز است

2. Crime reports in newspapers often encourage copycat crimes.
[ترجمه مرجان فرجی] گزارش جرم در روزنامه ها غالبا" باعث تقلید جرایم می شود.
[ترجمه ترگمان]گزارش های جرم در روزنامه ها اغلب باعث ترغیب crimes می شود
[ترجمه گوگل]گزارش های جرم در روزنامه ها اغلب جنایات پلیس را تشویق می کنند

3. The copycat phenomenon is a danger to which the media may be contributing.
[ترجمه ترگمان]پدیده copycat خطری است که رسانه ها می توانند به آن کمک کنند
[ترجمه گوگل]پدیده کپی رایت یک خطر است که رسانه ها ممکن است به آن کمک کنند

4. What about fingerprints, copycat crimes and serial murders?
[ترجمه ترگمان]اثر انگشت و جنایت و قتل های سریالی چی؟
[ترجمه گوگل]در مورد اثر انگشت، جنایات تکثیر و قتل های سریالی چه؟

5. You're just a copycat!
[ترجمه لیلی] تو فقط یک تقلیدگر هستی
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه copycat
[ترجمه گوگل]تو فقط کپی رایت هستی

6. Several copycat versions of the thigh cream appeared almost immediately, such as Skinny Dip.
[ترجمه ترگمان]چندین نسخه از کرم ران فورا ظاهر شدند، مانند دیپ Skinny
[ترجمه گوگل]چندین نسخه کپی از کرم ران تقریبا بلافاصله ظاهر شد، مانند Skinny Dip

7. The copycat cowboys even managed to turn up with a beautiful pardner by both their sides.
[ترجمه ترگمان]The تقلید می کردند که با هر دو طرف بازی می کردند
[ترجمه گوگل]گاوچرانهای کپی رایت حتی با دو طرف خود توانستند با یک عروسک زیبا روبرو شوند

8. However, the speed with which copycat phenomena sometimes appear gives no scope for video nasties being the link.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سرعتی که با آن پدیده copycat به نظر می رسد، هیچ حوزه ای برای nasties ویدئویی که ارتباط نامیده می شود را نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، سرعت گنجانده شدن پدیده هایی که در آن وجود دارد، به هیچ وجه برای لینک های ویدئویی امکان پذیر نیست

9. There were no copycat incidents, and Trondheim is again proud of its crime record.
[ترجمه ترگمان]حوادث copycat وجود نداشت و Trondheim بار دیگر به سابقه جنایی خود می بالید
[ترجمه گوگل]هیچ حادثه ای در این زمینه وجود نداشت و ترونهایم بار دیگر افتخار می کرد که رکورد جرم خود را به دست آورد

10. Thatcherite innovation threw up much copycat tat, such as fried chicken shops that passingly resembled KFC.
[ترجمه ترگمان]نوآوری معکوس بسیار موثر بود، مانند فروشگاه های مرغ سرخ شده که به KFC شباهت داشتند
[ترجمه گوگل]نوآوری Thatcherite بسیاری از تات، مانند مغازه های مرغ سرخ شده که قبلا به KFC شبیه بود، پرتاب کرد

11. The copycat waiters earned almost double the amount of tip than the other group.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت های copycat تقریبا دو برابر مقدار انعام را نسبت به گروه دیگر دریافت کردند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت های ضبط شده تقریبا دو برابر مقدار نوک نسبت به گروه دیگر را به دست آورده اند

12. Newspapers and magazines across Europe have dubbed the Duchess "copycat Kate" due to the similarity between her dress and that of Ms Orsini, who is the goddaughter of Silvio Berlusconi.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها و مجلات سراسر اروپا به علت شباهت بین لباس وی و خانم Orsini که دختر تعمیدی سیلویو برلوسکونی است، لقب دوشس \"copycat کیت\" داده اند
[ترجمه گوگل]روزنامه ها و مجلات در سراسر اروپا به دلیل شباهت لباس او و خانم Orsini که خاندان سیلویو برلوسکونی است، نامزد کتای دوشس شده اند

13. A copycat is someone who imitates someone else.
[ترجمه ترگمان]یه مقلد کسی هست که به یکی دیگه خیانت می کنه
[ترجمه گوگل]کپی رایت یک کسی است که شخص دیگری را تقلید می کند

14. Those sales will then collapse as copycat churned out by the producers of generic drugs.
[ترجمه ترگمان]این فروش بعد از آن که copycat توسط تولید کنندگان مواد مخدر عمومی به این سو و آن سو رفت، از بین خواهند رفت
[ترجمه گوگل]این فروش ها پس از آن سقوط خواهد شد به عنوان ضبط شده توسط تولید کنندگان مواد مخدر عمومی

15. A copycat is someone who acts just like someone else or copies another person's work.
[ترجمه ترگمان]copycat کسی است که درست مانند دیگران عمل می کند یا کار شخص دیگری را کپی می کند
[ترجمه گوگل]یک کپی از کسی است که درست مثل یک شخص دیگر عمل می کند و یا کار دیگری را انجام می دهد

پیشنهاد کاربران

n. one that closely imitates or mimics another
adj. closely imitating or following another

( شرکت، صنایع . غیره ) کپی کار

copycat company: شرکت کپی کار

مقلد

کپی ب معنای تقلید یا عکس است.
همانند بچه گربه ای ک درست مثل مادرش رفتار می کند.
ما اقلب از کلمه ی ( میمون ) در اینجا استفاده میکنیم

گربه کپی کن یا گربه مقلد، ترجمه تحت اللفظی این عبارته، درواقع، این کلمه، یه اسمه و به معنای《 دهن بینی یا فردِ دهن بین》ست که به اصطلاح 《زود باوری》هم گفته میشه.
( دهن بینی ر یکی از شاخصه های داشتن شخصیتی ضعیف و حتی مریض توصیف کردن؛ درحالی که به عقیده بنده، شاید حتی صفت کسی هم باشه که سرشت پاکی داره.
به ویژه که به بچه ها یاد میدن که خوش باور باشن و منفی نگر نباشن و به حرف بقیه گوش بدن. درحالی که در واقعیت و جامعه، قضیه یه چیز دیگه ست و بچه ای هم که ذاتش خوبه، تا بیاد بفهمه قضیه، چی به چیه؛ خیلی دیر شده!. . .
فقط کاش که تلفیق خصائص احساساتی بودن، درکی کودکانه از تعاملات بین فردی، و دهن بینی ر از خصوصیات مبتلایان به بیماری شخصیتی پارانویایی تلقی نکنیم؛ چون بیشتر شبیه خصلتهای آدمای خوبه تا مریض! )

مثال:
Daisy is a copycat
دیزی آدمِ دهن بینی ست. ( توجه؛ چون اسمه بهتر ه که این کلمه ر صفت ترجمه نکنیم! )




مقلد، تقلیدکار

noun
[count]
1 informal : a person who does the same thing as someone else : a person who adopts the behavior, style, etc. , of someone else
She called me a copycat for wearing the same dress.
2 : something that is very similar to another thing
The product has inspired a lot of copycats. [=imitations]
— often used before another noun
a copycat crime
copycat drugs

آدم تقلید گر

همون کپی پیست کن خودمون . مثلا طرف از این اون زیاد میگه بهش میگن کپی پیست کن


کلمات دیگر: