1. the breakup of the soviet empire
فروپاشی امپراطوری شوروی
2. The ship went aground and started to break up.
[ترجمه ترگمان]کشتی به گل نشست و شروع به شکستن کرد
[ترجمه گوگل]کشتی رفت و آمد کرد و شروع به شکستن کرد
3. Don't let a little dispute break up a great friendship.
[ترجمه ترگمان]یک مشاجره کوچک باعث جدایی یک دوستی بزرگ نشود
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که یک اختلاف کمی ایجاد یک دوستی عالی باشد
4. I want to break up with you.
[ترجمه ترگمان]میخوام باه ات بهم بزنم
[ترجمه گوگل]من میخواهم با شما بجنگم
5. Rubber bullets were used to break up the demonstration.
[ترجمه ترگمان]از گلوله های پلاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده می شد
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده شد
6. Police had to break up the crowd.
[ترجمه ترگمان]پلیس مجبور شد جمعیت رو به هم بزنه
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور شد جمعیت را بشکند
7. Since the break up, do not together.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که از هم جدا شدیم، با هم نیستیم
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شکسته شدن، با یکدیگر همکاری نکنید
8. Break up these large lumps of dirt.
[ترجمه ترگمان] این تیکه های بزرگ رو از هم جدا کن
[ترجمه گوگل]شکستن این توده های بزرگ از خاک
9. Police used tear gas to break up a demonstration.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای شکستن تظاهرات از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای شکستن تظاهرات
10. Many bands break up because of personality clashes between the musicians.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گروه ها به دلیل برخوردهای شخصیتی بین موسیقی دانان از هم جدا می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گروه ها به دلیل درگیری های شخصیتی بین موسیقیدانان شکسته می شوند
11. The military were sent in to break up the demonstration.
[ترجمه ترگمان]ارتش برای متفرق کردن تظاهرات به اینجا اعزام شد
[ترجمه گوگل]ارتش برای شکستن تظاهرات فرستاده شد
12. The company top meeting didn't break up until midnight.
[ترجمه ترگمان]جلسه شرکت تا نیمه های شب از هم جدا نشد
[ترجمه گوگل]نشست بالای این شرکت تا نیمه شب به شکست نرسید
13. The police used tear gas to break up the demonstration.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای شکستن تظاهرات از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای شکستن تظاهرات استفاده کرد
14. I want to break up.
[ترجمه ترگمان] میخوام بهم بزنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم شکست بخورم
15. Television commercials during a dramatic presentation break up the continuity of effect.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات تلویزیونی در طی یک ارایه نمایشی تداوم اثر را درهم می شکند
[ترجمه گوگل]آگهی های تبلیغاتی تلویزیونی در طی یک نمایش چشمگیر، تداوم اثر را مختل می کند
16. Only breakup can stop us from quarrelling.
[ترجمه ترگمان]فقط جدایی میتونه مانع از دعوا کردن ما بشه
[ترجمه گوگل]فقط شکستن می تواند ما را از نزاع متوقف کند
17. The Thirty Year's War nearly caused the breakup of the empire.
[ترجمه ترگمان]جنگ سی سال تقریبا باعث جدایی امپراطوری شده بود
[ترجمه گوگل]جنگ سی سال تقریبا باعث فروپاشی امپراتوری شد
18. Flexibility of labour was obtained through the breakup of old trade union structures.
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری کار از طریق فروپاشی ساختارهای اتحادیه تجاری قدیمی به دست آمد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری کار از طریق فروپاشی ساختارهای سابق اتحادیه های کارگری بدست آمد
19. We stand out the breakup in any form.
[ترجمه learner] ما در برابر هر شکل از جدایی ( breakup ) ایستادگی می کنیم ( stand out )
[ترجمه ترگمان]ما جدایی رو تو هر شکلی قرار میدیم
[ترجمه گوگل]ما در هر شکلی شکسته ایم
20. First, the breakup of the Soviet Union has created a situation without accountability for warheads, missiles and uranium.
[ترجمه ترگمان]اول، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک وضعیت بدون پاسخگویی به کلاهک های هسته ای، موشک ها و اورانیوم ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]اول، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، وضعیتی را بدون پاسخگیری برای کلاهک ها، موشک ها و اورانیوم ایجاد کرده است
21. In the hasty and confused breakup, nobody wished anybody a happy Hanukkah, a merry Christmas or a happy New Year.
[ترجمه ترگمان]در آن جدایی شتا بزده و مغشوش، کسی برای عید نوئل شاد یا یک سال نو مبارک آرزو نمی کرد
[ترجمه گوگل]در شکوفایی شتابزده و گیج، هیچکس آرزو نداشت که یک هانوکا خوشحال، یک کریسمس خوش تیپ و یا سال نو خوشحال باشد
22. Frequent breakup and erosion of cometary nuclei provides not only vast quantities of meteoric dust, but also occasional larger fragments.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل مکرر و فرسایش هسته های cometary نه تنها مقادیر زیادی از گرد و غبار تشعشع را فراهم می کند، بلکه گاهی اوقات قطعات بزرگتری را نیز ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]فروپاشی مکرر و فرسایش هسته های کمیته نه تنها مقادیر وسیع گرد و غبار شهری را فراهم می کند، بلکه قطعاتی بزرگتر نیز می دهد
23. Typically the biggest fragment produced by breakup is 10 to 50 percent of the total mass.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول بزرگ ترین قطعه تولید شده توسط فروپاشی برابر با ۱۰ تا ۵۰ درصد کل جرم است
[ترجمه گوگل]به طور معمول، بزرگترین قطعه تولید شده توسط تجزیه 10 تا 50 درصد از کل توده است
24. After the breakup the parents were awarded joint custody and Tom resided for part of the week with each.
[ترجمه ترگمان]بعد از فروپاشی پدر و مادر، حضانت مشترک دریافت شد و تام در بخشی از این هفته با هر کدام از آن ها ساکن شد
[ترجمه گوگل]پس از شکسته شدن پدر و مادر، وظایف مشترک را به عهده گرفتند و تام برای هر بخشی از هفته با هم زندگی کردند
25. She was devastated by the breakup of her marriage and had no interest in seeking the solace of a new relationship.
[ترجمه ترگمان]به خاطر جدایی از ازدواجش به هم ریخته بود و علاقه ای به رابطه مجدد با یک رابطه جدید نداشت
[ترجمه گوگل]او توسط شکستن ازدواجش ویران شد و هیچ علاقه ای به دنبال تسلیم یک رابطه جدید نداشت
26. Conventional discussion of the breakup of the boom and its underlying causes are generally inadequate.
[ترجمه ترگمان]بحث مرسوم در مورد فروپاشی شکوفایی و دلایل اصلی آن، ناکافی است
[ترجمه گوگل]بحث های رایج در مورد شکاف رونق و علل اصلی آن معمولا ناکافی است
27. The breakup caused no lasting anger, but it did cause grief and tears.
[ترجمه ترگمان]این فروپاشی باعث ایجاد خشم و اشک نشد، اما باعث اندوه و اشک شد
[ترجمه گوگل]شکاف باعث خشم طولانی نبود، اما موجب غم و اندوه شد
28. Although it was McCartney who announced the breakup, he had been most keen to continue.
[ترجمه ترگمان]با اینکه مک کارتنی بود که این جدایی را اعلام کرد، او مشتاق ادامه بود
[ترجمه گوگل]اگرچه McCartney اعلام کرد که شکسته است، او بیشتر مایل به ادامه است
29. That led to a breakup with his sweetheart, who could not understand what he candidly admitted was a thirst for glory.
[ترجمه learner] اینکه اون مرد صادقانه پذیرفت که تشنه افتخاره باعث شد معشوقه اش با اون به هم بزنه
[ترجمه ترگمان]این حرف به جدایی با معشوقه او منجر می شد، کسی که نمی توانست درک کند که او به راستی اعتراف کرده است تشنه افتخار است
[ترجمه گوگل]این منجر به شکسته شدن خدای خویش شد، که نمیتوانست درک کند آنچه را که او به شدت پذیرفته بود تشنه افتخار بود
30. Fireballs display a wide range of breakup behavior in the atmosphere.
[ترجمه learner] شهاب سنگ رنج وسیعی از فروپاشی را در جو نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]fireballs گستره وسیعی از رفتار فروپاشی را در جو نشان می دهند
[ترجمه گوگل]Fireballs طیف گسترده ای از رفتار شکستن در جو را نشان می دهد