• bodily fitness, physical condition; culture of the body; sports, exercise
physical fitness
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Running marathons requires a high level of physical fitness .
[ترجمه ترگمان]دوی دوی ماراتن برای دویدن به سطح بالایی از تناسب اندام نیاز دارند
[ترجمه گوگل]اجرای ماراتن ها به سطح بالایی از آمادگی جسمانی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]اجرای ماراتن ها به سطح بالایی از آمادگی جسمانی نیاز دارد
2. Physical fitness is having a healthy body.
[ترجمه ترگمان]تناسب اندام داشتن یک بدن سالم است
[ترجمه گوگل]آمادگی جسمانی داشتن یک بدن سالم است
[ترجمه گوگل]آمادگی جسمانی داشتن یک بدن سالم است
3. OK everybody, today we're going to do a physical fitness test, which will soon sort out the men from the boys!
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، امروز ما می خواهیم یک آزمایش آمادگی جسمانی را انجام دهیم، که به زودی مردان را از پسرها دور خواهد کرد!
[ترجمه گوگل]خوب همه، امروز ما قصد داریم یک آزمایش تناسب اندام انجام دهیم که به زودی مردان را از پسران جدا خواهد کرد!
[ترجمه گوگل]خوب همه، امروز ما قصد داریم یک آزمایش تناسب اندام انجام دهیم که به زودی مردان را از پسران جدا خواهد کرد!
4. Good muscles are one of the prerequisites of physical fitness.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های خوب یکی از پیش نیازهای تناسب اندام هستند
[ترجمه گوگل]عضلات خوب یکی از پیش نیازهای آمادگی جسمانی هستند
[ترجمه گوگل]عضلات خوب یکی از پیش نیازهای آمادگی جسمانی هستند
5. You need a good level of physical fitness for this sport.
[ترجمه ترگمان]شما به یک سطح خوب از تناسب اندام برای این ورزش نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای این ورزش باید سطح خوبی از آمادگی بدنی داشته باشید
[ترجمه گوگل]برای این ورزش باید سطح خوبی از آمادگی بدنی داشته باشید
6. Regular exercise helps to maintain physical fitness.
[ترجمه ترگمان]ورزش منظم به حفظ تناسب اندام کمک می کند
[ترجمه گوگل]ورزش منظم به حفظ آمادگی جسمانی کمک می کند
[ترجمه گوگل]ورزش منظم به حفظ آمادگی جسمانی کمک می کند
7. He was obsessed with physical fitness .
[ترجمه ترگمان]او شیفته تناسب اندام جسمانی شده بود
[ترجمه گوگل]او با آمادگی جسمانی وسواس شد
[ترجمه گوگل]او با آمادگی جسمانی وسواس شد
8. Physical fitness is having a strong healthy body.
[ترجمه ترگمان]تناسب اندام داشتن یک بدن سالم قوی است
[ترجمه گوگل]آمادگی جسمانی داشتن یک بدن سالم قوی است
[ترجمه گوگل]آمادگی جسمانی داشتن یک بدن سالم قوی است
9. He aced every physical fitness test they gave him.
[ترجمه ترگمان]او هر تست آمادگی جسمانی را به او داد
[ترجمه گوگل]او هر آزمون تناسب اندام فیزیکی را که به او داده بود، متولد شد
[ترجمه گوگل]او هر آزمون تناسب اندام فیزیکی را که به او داده بود، متولد شد
10. Nupa emphasized physical fitness and organized discipline.
[ترجمه ترگمان]Nupa بر تناسب اندام و نظم سازمان یافته تاکید کرد
[ترجمه گوگل]نوپا بر آمادگی جسمانی و نظم و انضباط سازمان یافته تأکید دارد
[ترجمه گوگل]نوپا بر آمادگی جسمانی و نظم و انضباط سازمان یافته تأکید دارد
11. They will have to do a lot of physical fitness training.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید تمرینات تناسب اندام زیادی انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها باید بسیاری از تمرینات تناسب اندام را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها باید بسیاری از تمرینات تناسب اندام را انجام دهند
12. Stamina, flexibility, sharp reflexes and general physical fitness are required to perform the fighting movements with ease.
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری، انعطاف پذیری، واکنش های شدید و تناسب اندام کلی برای انجام حرکات مبارزه با سهولت لازم است
[ترجمه گوگل]استقامت، انعطاف پذیری، رفلکس های تیز و آمادگی جسمانی عمومی برای انجام حرکات مبارزه با سهولت لازم است
[ترجمه گوگل]استقامت، انعطاف پذیری، رفلکس های تیز و آمادگی جسمانی عمومی برای انجام حرکات مبارزه با سهولت لازم است
13. Then there was the small matter of my physical fitness.
[ترجمه ترگمان]سپس موضوع کوچکی از تناسب اندام من وجود داشت
[ترجمه گوگل]سپس موضوع کوچک تناسب جسمی من وجود داشت
[ترجمه گوگل]سپس موضوع کوچک تناسب جسمی من وجود داشت
14. Or work on your physical fitness?
[ترجمه ترگمان]یا روی آمادگی جسمانی خود کار کنید؟
[ترجمه گوگل]یا بر روی آمادگی جسمانی خود تمرکز کنید؟
[ترجمه گوگل]یا بر روی آمادگی جسمانی خود تمرکز کنید؟
پیشنهاد کاربران
امادگی جسمانی
برازندگی استیل دلخواه
I keep fitness according to former your saying
با توجه به گفته های گذشته ی شما ، تناسب اندام را حفظ می کنم
dessert: we can eat after dinner, etc
I keep fitness according to former your saying
با توجه به گفته های گذشته ی شما ، تناسب اندام را حفظ می کنم
dessert: we can eat after dinner, etc
تندرستی جسمانی
physical fitness ( تغذیه )
واژه مصوب: آمادگی جسمانی
تعریف: توانایی بدن برای انجام مؤثر و کارآمد فعالیت های کاری و تفریحی استاندارد
واژه مصوب: آمادگی جسمانی
تعریف: توانایی بدن برای انجام مؤثر و کارآمد فعالیت های کاری و تفریحی استاندارد
کلمات دیگر: