(شخص) سرگرمی
hobbyist
انگلیسی به فارسی
سرگرمی
انگلیسی به انگلیسی
• person with a hobby, person with a favorite activity
جملات نمونه
1. These are ideal for the amateur breeder or hobbyist who overwinter fish.
[ترجمه ترگمان]این ها برای پرورش دهنده آماتور یا تفننی که ماهی را پرورش می دهد، ایده آل هستند
[ترجمه گوگل]اینها ایده آل برای پرورشدهنده آماتور و یا علاقه مندان است که ماهی های زمستان را جمع می کنند
[ترجمه گوگل]اینها ایده آل برای پرورشدهنده آماتور و یا علاقه مندان است که ماهی های زمستان را جمع می کنند
2. Others will divine whether the Martins were lucky hobbyists or party stooges.
[ترجمه ترگمان]دیگران خواهند فهمید که آیا این Martins دوستداران خوش شانس یا stooges حزبی بودند یا نه
[ترجمه گوگل]دیگران می خواهند که آیا مارتینز علاقمند به خوش شانسی است یا خیرخواه حزب
[ترجمه گوگل]دیگران می خواهند که آیا مارتینز علاقمند به خوش شانسی است یا خیرخواه حزب
3. Before the hobbyists even integrated the word into their lexicon, Raskin was a student of interface.
[ترجمه ترگمان]راسکین قبل از این که این کلمه را در واژه نامه آن ها ادغام کند، دانشجو رابط بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه علاقه مندان حتی کلمه را به لغات خود اضافه کنند، Raskin دانش آموز رابط بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه علاقه مندان حتی کلمه را به لغات خود اضافه کنند، Raskin دانش آموز رابط بود
4. Schools and hobbyists - the kind of people who own home computers - are among the biggest customers.
[ترجمه ترگمان]مدارس و hobbyists - نوعی از افرادی که کامپیوترهای خانگی خود را دارند - در میان بزرگ ترین مشتریان قرار دارند
[ترجمه گوگل]مدارس و سرگرمی ها - نوعی از افرادی که کامپیوتر خانگی دارند - از جمله بزرگترین مشتریان هستند
[ترجمه گوگل]مدارس و سرگرمی ها - نوعی از افرادی که کامپیوتر خانگی دارند - از جمله بزرگترین مشتریان هستند
5. Any Linux professional or hobbyist operating in an environment that's at all dynamic -- even just an occasional need to run on others' equipment -- should try out a copy of Knoppix.
[ترجمه ترگمان]هر کار تخصصی لینوکس در محیطی که در تمام موارد فعال باشد - - حتی گاهی نیاز به اجرا کردن روی تجهیزات دیگر - - باید یک کپی از Knoppix را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]هر لینوکس حرفه ای یا سرگرمی که در محیطی است که در همه پویا است - حتی یک نیاز گاه به گاه در تجهیزات دیگران - باید یک نسخه از Knoppix را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]هر لینوکس حرفه ای یا سرگرمی که در محیطی است که در همه پویا است - حتی یک نیاز گاه به گاه در تجهیزات دیگران - باید یک نسخه از Knoppix را امتحان کنید
6. Cracker A computer hobbyist who gets kicks from gaining unauthorized access to computer systems.
[ترجمه ترگمان]گذاران به حوزه کامپیوتر تعلق دارند و اجازه دسترسی غیر مجاز به سیستم های کامپیوتری را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]Cracker یک سرگرمی کامپیوتری است که از دستیابی غیر مجاز به سیستم های کامپیوتری دست می کشد
[ترجمه گوگل]Cracker یک سرگرمی کامپیوتری است که از دستیابی غیر مجاز به سیستم های کامپیوتری دست می کشد
7. What is a safe bacterium for a hobbyist to play with?
[ترجمه ترگمان]یک باکتری بی خطر به نظر می رسد که با او بازی کند؟
[ترجمه گوگل]یک باکتری امن برای سرگرمی برای بازی کردن چیست؟
[ترجمه گوگل]یک باکتری امن برای سرگرمی برای بازی کردن چیست؟
8. And at a time when hobbyist computers were boxy wooden affairs with metal chassis, he designed the Apple II as a sleek, low-slung plastic package intended for the den or the kitchen.
[ترجمه ترگمان]و در زمانی که رایانه های تفننی کار چوبی boxy با شاسی فلزی داشتند، اپل II را به عنوان یک بسته پلاستیکی کوچک و براق طراحی کرد که برای den و یا آشپزخانه طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]و در زمانی که کامپیوترهای سرگرم کننده امور چوبی جعبه ای با شاسی فلزی بود، او اپل II را به عنوان یک بسته پلاستیکی براق و کم عمق طراحی کرد که برای دون و آشپزخانه طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]و در زمانی که کامپیوترهای سرگرم کننده امور چوبی جعبه ای با شاسی فلزی بود، او اپل II را به عنوان یک بسته پلاستیکی براق و کم عمق طراحی کرد که برای دون و آشپزخانه طراحی شده بود
9. He was sort of like an eager boy hobbyist and sort of like a torturer intent on punishing every victim equally.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک پسر مشتاق و مشتاق بود که هر قربانی را به یک اندازه تنبیه کند
[ترجمه گوگل]او مانند یک دوستدار سرگرم کننده پسر بود و نوعی شکنجه دهنده است که قصد مجازات هر قربانی را به همان اندازه دارد
[ترجمه گوگل]او مانند یک دوستدار سرگرم کننده پسر بود و نوعی شکنجه دهنده است که قصد مجازات هر قربانی را به همان اندازه دارد
10. She said that outside the BBC, radio would not be commercially viable and was therefore likely to end up solely in the form of "hobbyist" models such as podcasts.
[ترجمه ترگمان]او گفت که در خارج از بی بی سی، رادیو به صورت تجاری قابل دوام نیست و به همین دلیل احتمالا تنها به شکل مدل های \"تفننی\" مانند پادکست ها خاتمه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]او گفت که در خارج از بی بی سی، رادیو از لحاظ تجاری قابل قبول نخواهد بود و بنابراین احتمالا تنها به شکل «مدل های سرگرمی» مانند پادکست ها خواهد بود
[ترجمه گوگل]او گفت که در خارج از بی بی سی، رادیو از لحاظ تجاری قابل قبول نخواهد بود و بنابراین احتمالا تنها به شکل «مدل های سرگرمی» مانند پادکست ها خواهد بود
11. Some hobbyist linguists have even parsed the multiple spellings into computer code and a handy chart.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسان تفننی، املای چندگانه را به کد رایانه ای و یک نمودار مفید تجزیه کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از زبان شناسان سرگرم کننده حتی املای چندگانه را به کد کامپیوتر و یک نمودار دستی تجزیه می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از زبان شناسان سرگرم کننده حتی املای چندگانه را به کد کامپیوتر و یک نمودار دستی تجزیه می کنند
12. This is much bigger than the hobbyist web or the professional web.
[ترجمه ترگمان]این بسیار بزرگ تر از وب سایت تفننی یا وب حرفه ای است
[ترجمه گوگل]این خیلی بزرگتر از وب سرگرم کننده یا وب حرفه ای است
[ترجمه گوگل]این خیلی بزرگتر از وب سرگرم کننده یا وب حرفه ای است
13. Serving on a such committee would expose the hobbyist to the regulations and protocols that research institutions use to protect workers and the environment.
[ترجمه ترگمان]پذیرایی بر روی چنین کمیته ای باعث می شود به مقررات و پروتکل هایی که موسسات تحقیقاتی برای محافظت از کارگران و محیط زیست استفاده می کنند، علاقه مند باشد
[ترجمه گوگل]خدمت به چنین کمیته، علاقه مندان به مقررات و پروتکل هایی است که موسسات تحقیقاتی برای محافظت از کارگران و محیط زیست استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]خدمت به چنین کمیته، علاقه مندان به مقررات و پروتکل هایی است که موسسات تحقیقاتی برای محافظت از کارگران و محیط زیست استفاده می کنند
This computer magazine is targeted to both professionals and hobbyists.
این مجله کامپیوتر هم متخصصین و هم افرادی که بهعنوان سرگرمی (به کامپیوتر علاقه دارند) را هدف قرار داده است.
پیشنهاد کاربران
a person who pursues an activity in their spare time for pleasure
علاقمند آماتور، اهل سرگرمی
A person who is very interested in a particular hobby and spends a lot of time on it
Im an English language hobbyist.
Im an English language hobbyist.
کلمات دیگر: