کلمه جو
صفحه اصلی

guaranteed

انگلیسی به فارسی

تضمین، ضامن دادن، ضمانت کردن، تعهد کردن، عهده دار شدن، عهد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• under warranty; assured, promised

جملات نمونه

1. guaranteed annual wage
دستمزد تضمین شده ی سالانه

2. guaranteed bonds
اوراق قرضه ی تضمین شده

3. colors guaranteed not to run or fade
رنگ هایی که تضمین شده است سرایت نمی کنند و نمی پرند

4. the police guaranteed the anonymity of the informer
پلیس عدم افشای نام خبررسان را تضمین کرد.

5. Reports of this kind are guaranteed to cause anxiety.
[ترجمه ترگمان]گزارشاتی از این نوع تضمین شده اند تا موجب اضطراب شوند
[ترجمه گوگل]گزارش هایی از این نوع به دلیل اضطراب ایجاد می شود

6. This kind of remark is guaranteed to light the blue touch paper with some Labour politicians.
[ترجمه ترگمان]این نوع از اظهارات برای روشن کردن کاغذ تماس آبی با برخی از سیاستمداران حذب نیروی کار تضمین شده است
[ترجمه گوگل]این نوع سخنرانی برای روشن کردن کاغذ لمسی آبی با برخی سیاستمداران کار تضمین شده است

7. Success is not guaranteed. It is not handed to you. Success is earned.
[ترجمه ترگمان]موفقیت تضمین نمی شود این به تو داده نمی شود موفقیت به دست می آید
[ترجمه گوگل]موفقیت تضمین نشده است این دست شما نیست موفقیت به دست آورده است

8. They insisted that a guaranteed supply of Chinese food was written into their contracts.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصرار داشتند که تامین تضمین شده مواد غذایی چینی در قرارداد آن ها نوشته شده است
[ترجمه گوگل]آنها اصرار داشتند که تامین تضمینی غذای چینی در قراردادهایشان نوشته شود

9. Anyone providing information to the police will be guaranteed anonymity.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که اطلاعات مربوط به پلیس را تامین کند، تضمین خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر شخصی که اطلاعاتی را به پلیس ارائه می دهد، ناشناس خواهد شد

10. All students are guaranteed campus accommodation for their first year.
[ترجمه ترگمان]همه دانش آموزان برای اولین سال اقامت در محوطه دانشگاه را تضمین کرده اند
[ترجمه گوگل]همه دانش آموزان برای اقامت در محوطه دانشگاه برای اولین سال خود تضمین می شوند

11. It's guaranteed that my colleagues think I'm deranged.
[ترجمه ترگمان]ضمانت شده است که همکاران من فکر می کنند من deranged
[ترجمه گوگل]این تضمین شده است که همکارانم فکر می کنند من خراب شده ام

12. All our goods are guaranteed for one year.
[ترجمه ترگمان]تمام کالاهای ما برای یک سال تضمین شده اند
[ترجمه گوگل]تمام محصولات ما برای یک سال تضمین شده است

13. This latest incident is guaranteed to make the situation worse.
[ترجمه ترگمان]این حادثه اخیر تضمین شده است که وضعیت بدتر شود
[ترجمه گوگل]این آخرین حادثه تضمین شده است که وضعیت را بدتر کند

14. The stereo is guaranteed against failure for a year.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به مدت یک سال در برابر شکست ضمانت شده است
[ترجمه گوگل]استریو در برابر شکست در یک سال تضمین شده است

15. Even if you complete your training, you aren't guaranteed a job.
[ترجمه ترگمان]حتی اگه تمرینات رو کامل کنی، تو این شغل رو تضمین نمی کنی
[ترجمه گوگل]حتی اگر شما آموزش های خود را کامل کنید، کار شما را تضمین نمی کند

پیشنهاد کاربران

گارانتی دار . تضمینی.

معین شده
مشخص شده

اتفاق افتادن

گارانتی دار. تضمین شده

گارانتی شده. تضمین شده

پشتیبانی شده
پشتیبانی کردن از چیزی

ضمانت

گارانتی دار . ضمانت شده

تضمینی

همون گارانتی خودمونه


کلمات دیگر: