1. A special UN commission was formed to demarcate the border.
[ترجمه ترگمان]یک کمیسیون ویژه سازمان ملل برای تعیین حدود مرز تشکیل شد
[ترجمه گوگل]یک کمیسیون ویژه سازمان ملل متحد برای محدود کردن مرز تشکیل شده است
2. The dashed lines demarcate the zone of dying cells.
[ترجمه ترگمان]خطوط درهم کشیده ناحیه سلول های در حال مرگ را تعیین کرد
[ترجمه گوگل]خطوط خط نقاشی منطقه سلولهای مرده را از بین می برد
3. The arrowheads demarcate the two antibody positive bands with estimated M r of 4and 45K.
[ترجمه ترگمان]نوک تیر دو باند را با مقدار M r = ۴ و ۴۵ K تعیین می کند
[ترجمه گوگل]سرهای آچار دو باند مثبت آنتی بادی را با محاسبه Mr 4 و 45K مشخص می کنند
4. It is rather how to demarcate reasonable science from irrational ideologies, such as astrology and racist nationalisms.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که چگونه علم منطقی را از ایدئولوژی های غیر منطقی، مانند طالع بینی و نژادپرستی نژادی تعیین کنیم
[ترجمه گوگل]بلکه این است که چگونه علم معقول را از ایدئولوژی های غیر منطقی، مانند طالع بینی و ملی گرایی نژادپرستانه، جدا کنیم
5. It don't need demarcate again through diluting directly when using standard solution of sodium thiosulfate, that has been tested in experiments.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با استفاده از محلول استاندارد سدیم thiosulfate، که در آزمایش ها آزمایش شده است، این مقدار به طور مستقیم از بین برود
[ترجمه گوگل]با استفاده از محلول استاندارد تیوسولفات سدیم، که در آزمایشات آزمایش شده است، مجددا از طریق رقیق کردن، مجددا از بین نمی رود
6. Additional, manage the demarcate sex of deadline namely.
[ترجمه ترگمان]همچنین، تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین حدود تعیین می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جنسیت مجزا از مهلت را مدیریت کنید
7. Verification or falsification alone is not enough to demarcate science.
[ترجمه ترگمان]تایید یا جعل سازی به تنهایی کافی نیست تا علم را تعیین کند
[ترجمه گوگل]تأیید یا فاکتوری تنها برای محدود کردن علم به اندازه کافی نیست
8. Demarcate port is received, the user needs identity test and verify.
[ترجمه ترگمان]درگاه demarcate دریافت می شود، کاربر نیاز به آزمون هویت و تایید دارد
[ترجمه گوگل]بندر قطعی دریافت می شود، کاربر نیاز به شناسایی و تأیید دارد
9. Transparency will demarcate the value creators and destroyers.
[ترجمه ترگمان]شفافیت، سازندگان ارزش و مخربی را تعیین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شفافیت سازندگان و نابودگرهای ارزش را از بین می برد
10. BIRTH and DEATH connect, demarcate time and space and evoke departures and arrivals.
[ترجمه ترگمان]BIRTH و اتصال مرگ، زمان و فضا را تعیین کرده و خروجی و ورودها را زنده می کند
[ترجمه گوگل]تولد و مرگ، زمان و فضایی را تعیین می کنند و باعث خروج و ورود می شوند
11. Puts forward a simple method to demarcate the input output characteristic and resolution of the measurement system of heterodyne interference.
[ترجمه ترگمان]یک روش ساده را مطرح می کند تا مشخصه خروجی ورودی و تفکیک سیستم اندازه گیری تداخل heterodyne را تعیین کند
[ترجمه گوگل]یک روش ساده را برای تعریف مشخصه خروجی ورودی و وضوح سیستم اندازه گیری تداخل های هتروودین ارائه می دهد
12. Ought to affirm, this one demarcate is to be mixed correctly lift wisely.
[ترجمه ترگمان]باید تصدیق کرد که این یکی باید به درستی مخلوط شود و عاقلانه برداشت شود
[ترجمه گوگل]باید تأیید کنیم که این یکی از معیارها صحیح است
13. In order to demarcate a new wirerope tension sensor, according to spread principle of wirerope, a new type test-bed has been manufactured.
[ترجمه ترگمان]به منظور تعیین حدود یک سنسور تنش wirerope جدید، با توجه به انتشار اصل of، یک نوع تست نوع جدید تولید شده است
[ترجمه گوگل]به منظور شناسایی سنسور تنش جدید wirerope، بر اساس اصل گسترش wirerope، یک تست تخت جدید ساخته شده است
14. And, as on this day, to celebrate the rites of passage that demarcate often difficult lives.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که در این روز، برای بزرگداشت مناسک of که تعیین حدود زندگی دشوار را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]و، همانطور که در این روز، برای جشن عروسی گذر که اغلب زندگی دشوار را محدود می کند