تعیین مشخصات، توصیف شخصیت، توصیف صفات اختصاصی، منش نمایی
characterisation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• character description; creation of characters in a play or novel etc. (also characterization)
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] سرشت نمایی
جملات نمونه
1. There are two elements in Foucault's characterisation of the prison as an alternative model to that of classicism.
[ترجمه ترگمان]دو عنصر در تعریف Foucault از زندان به عنوان یک مدل جایگزین برای روش کلاسیک، وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو ویژگی در تعریف فوکو از زندان به عنوان یک مدل جایگزین برای کلاسیکایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو ویژگی در تعریف فوکو از زندان به عنوان یک مدل جایگزین برای کلاسیکایی وجود دارد
2. In this way the results of characterisation studies can be corroborated by alternative, and independent, measures of similarity.
[ترجمه ترگمان]در این روش، نتایج مطالعات characterisation را می توان به روش جایگزین و مستقل، معیارهای شباهت تایید کرد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب نتایج مطالعات توصیفی می تواند با روش های جایگزین و مستقل از همبستگی تأیید شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب نتایج مطالعات توصیفی می تواند با روش های جایگزین و مستقل از همبستگی تأیید شود
3. We suggest that such a characterisation can be developed in terms of a topic framework.
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که چنین a را می توان برحسب چارچوب موضوعی توسعه داد
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که چنین توصیفی را می توان از طریق چارچوب موضوعی توسعه داد
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که چنین توصیفی را می توان از طریق چارچوب موضوعی توسعه داد
4. This form of characterisation greatly contributes to the enjoyment of this novel.
[ترجمه ترگمان]این شکل از تعریف، تا حد زیادی در لذت بردن از این رمان نقش دارد
[ترجمه گوگل]این نوع مشخصه ها به شدت به لذت بردن از این رمان کمک می کند
[ترجمه گوگل]این نوع مشخصه ها به شدت به لذت بردن از این رمان کمک می کند
5. An elegant study, combining sound judgement of Trollope's characterisation with an excellent discursive style.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه ظریف، ترکیبی از قضاوت درست و عالی، با یک سبک گفتاری عالی ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]یک مطالعه زیبا، ترکیبی از قضاوت صحیح از ویژگی Trollope با یک سبک گفتمان عالی است
[ترجمه گوگل]یک مطالعه زیبا، ترکیبی از قضاوت صحیح از ویژگی Trollope با یک سبک گفتمان عالی است
6. Further characterisation of the non-ethanolic component of beer and wine that stimulates acid and gastrin secretion needs to be carried out.
[ترجمه ترگمان]شناسایی بیشتر جز غیر ethanolic آبجو و شرابی که ترشح اسید و gastrin را تحریک می کند باید انجام شود
[ترجمه گوگل]تعریف بیشتر از ترکیبات غیر اتانولی آبجو و شراب که باعث ترشح اسید و گاسترین می شود باید انجام شود
[ترجمه گوگل]تعریف بیشتر از ترکیبات غیر اتانولی آبجو و شراب که باعث ترشح اسید و گاسترین می شود باید انجام شود
7. It's a characterisation which always remains unshaken by the fact that Flaubert loathed the bourgeoisie.
[ترجمه ترگمان]این حقیقتی است که از این حقیقت که Flaubert از بورژوازی بیزا است، پایدار می ماند
[ترجمه گوگل]این مشخصه است که همیشه با این واقعیت که فلوریدا بورژوازی را لعنت می کند، باقی می ماند
[ترجمه گوگل]این مشخصه است که همیشه با این واقعیت که فلوریدا بورژوازی را لعنت می کند، باقی می ماند
8. No single characterisation or particular formulation of the rule enjoining judicial obedience to statute can supply answers in advance . . . Questions
[ترجمه ترگمان]هیچ تعریف واحدی یا تدوین خاص قاعده به تفویض اختیارات قضایی به اساسنامه می تواند پاسخ سوالات را از قبل تامین کند
[ترجمه گوگل]هیچ ویژگی خاص یا فرموله خاصی از قاعده که قوه قضائیه را به رسمیت می شناسد، نمی تواند پیش از ارائه پاسخ دهد سوالات
[ترجمه گوگل]هیچ ویژگی خاص یا فرموله خاصی از قاعده که قوه قضائیه را به رسمیت می شناسد، نمی تواند پیش از ارائه پاسخ دهد سوالات
9. Sharp characterisation, fine comedy performances and spot-on dialogue.
[ترجمه ترگمان]تعریف شارپ، اجرای کمدی خوب و بحث و گفتگو
[ترجمه گوگل]ویژگی های شارپ، اجرای کمدی خوب و گفت و گو مستقیم
[ترجمه گوگل]ویژگی های شارپ، اجرای کمدی خوب و گفت و گو مستقیم
10. Furthermore, an adequate characterisation of spoken language requires the integration of descriptive frameworks from different branches of linguistics and psychology.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک توصیف مناسب از زبان گفتاری نیازمند یکپارچه سازی چارچوب های توصیفی از شاخه های مختلف زبان شناسی و روان شناسی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توصیف کافی از زبان گفتاری نیاز به ادغام چارچوب های توصیفی از شاخه های مختلف زبان شناسی و روانشناسی دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توصیف کافی از زبان گفتاری نیاز به ادغام چارچوب های توصیفی از شاخه های مختلف زبان شناسی و روانشناسی دارد
11. Recent linguistic work on characterisation has used the principles and analytical techniques of pragmatics and discourse analysis to considerable effect.
[ترجمه ترگمان]کار زبان شناسی اخیر در مشخصه ها از اصول و تکنیک های تحلیلی عملگرایی و تحلیل گفتمان تا حد قابل توجهی استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]کار زبانی اخیر را بر روی مشخصه اصول و تکنیک های تحلیلی کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان به اثر قابل توجهی استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]کار زبانی اخیر را بر روی مشخصه اصول و تکنیک های تحلیلی کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان به اثر قابل توجهی استفاده کرده است
12. These are: receiving, responding, valuing, organisation, characterisation by value complex.
[ترجمه ترگمان]این ها عبارتند از: دریافت، پاسخگویی، ارزش گذاری، سازمان، شناسایی توسط مجموعه ارزشی
[ترجمه گوگل]اینها دریافت، پاسخ دادن، ارزیابی، سازماندهی، مشخص کردن توسط مجموعه ارزش هستند
[ترجمه گوگل]اینها دریافت، پاسخ دادن، ارزیابی، سازماندهی، مشخص کردن توسط مجموعه ارزش هستند
13. That may be an unfair characterisation of the recent news from crisis-stricken Latvia, but it is pretty much how outsiders see it.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک توصیف ناعادلانه از اخبار اخیر از \"لاتویا دچار بحران\" باشد، اما این موضوع تا حدی است که افراد غریبه آن را می بینند
[ترجمه گوگل]این ممکن است خصوصیات ناعادلانه از اخبار اخیر بحران لتونی باشد، اما تقریبا آن چیزی است که خارجیها آن را می بینند
[ترجمه گوگل]این ممکن است خصوصیات ناعادلانه از اخبار اخیر بحران لتونی باشد، اما تقریبا آن چیزی است که خارجیها آن را می بینند
14. That is a crude characterisation of Lithuania’s dispiriting politics ever since the country regained its independence in 199
[ترجمه ترگمان]این یک توصیف خام از سیاست dispiriting لیتوانی از زمانی است که این کشور در ۱۹۹ سالگی استقلال خود را بدست آورد
[ترجمه گوگل]این مشخصه خام از سیاست های تحریک آمیز لیتوانی است که از زمان استقلال کشور در سال 199 به دست آمد
[ترجمه گوگل]این مشخصه خام از سیاست های تحریک آمیز لیتوانی است که از زمان استقلال کشور در سال 199 به دست آمد
پیشنهاد کاربران
شخصیت پردازی
آنالیز کردن
شناسایی
خصلت نمایی، سرشت نمایی، تصویرپردازی
هو
شخصیت سازی. هویت سازی.
شخصیت سازی. هویت سازی.
توصیف
خصوصیّت بخشیدن ، سرشت نمایی ، مشخّص کردن ، مشخّص سازی ، سرشتی کردن ، مشخص سازی ، مشخص سازی ، سرشت نمایی ، مشخص کردن ، خصوصیت بخشیدن
کلمات دیگر: