certainty

معنی : امر مسلم، اطمینان، یقین، عین الیقین

معانی دیگر : تحقق، قطعیت، چیز مسلم و محقق

انگلیسی به فارسی

امر مسلم، یقین، اطمینان

یقین، اطمینان، امر مسلم، عین الیقین

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )

حالات: certainties

• (1) تعریف: the state of being assured, confident, or positive.
• مترادف: certitude, confidence, sureness
• متضاد: confusion, doubt, indecision, uncertainty
• مشابه: assurance, security, self-confidence

- I was surprised by his certainty.

[ترجمه ترگمان] من از اطمینان او متعجب شدم
[ترجمه گوگل] من با اطمینان او شگفت زده شدم

• (2) تعریف: an undisputed fact.
• مترادف: certitude
• متضاد: uncertainty
• مشابه: actuality, fact, inevitability, reality, surety, truth

- There are few certainties in this life.

[ترجمه ترگمان] در این زندگی چند اطمینان وجود دارد
[ترجمه گوگل] در این زندگی چندین حقیقت وجود دارد

• sureness, definiteness
certainty is the state of being definite or of having no doubts at all.
a certainty is something that nobody has any doubts about.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] معین بودن، تعیین، قطعی، یقین، اطمینان، قطعیت آوری
[آمار] حتمیت

مترادف و متضاد

امر مسلم (اسم)

act, certainty, actuality

اطمینان (اسم)

persuasion, certainty, surety, affiance, confidence, assurance, trust, security, certitude, fideism

یقین (اسم)

certainty, certitude, positivism, positivity

عین الیقین (اسم)

certainty, positive knowledge

positive assurance

Synonyms: all sewn up, authoritativeness, belief, certitude, cinch, confidence, conviction, credence, definiteness, dogmatism, faith, firmness, indubitableness, inevitability, lock, lockup, open and shut case, positiveness, positivism, rain or shine, setup, shoo-in, staunchness, steadiness, stock, store, sure bet, surefire, sureness, sure thing, surety, trust, validity, wrap-up

Antonyms: ambiguity, doubt, hesitation, questionableness, uncertainty

fact, resulting truth

Synonyms: consequence, foregone conclusion, inevitable result, reality, sure thing, surety

Antonyms: concept, idea, theory

جملات نمونه

1. absolute certainty

اطمینان صد در صد

2. a near certainty

قریب به یقین

3. of a certainty

(قدیمی) بدون شک،محققا،حتما

4. i have a moral certainty that this prisoner is innocent

برای من وجدانا مسلم است که این زندانی بی گناه است.

5. don't reckon upon it with certainty

با اطمینان روی آن حساب نکن.

6. her resignation is a virtual certainty

استعفای او تقریبا محقق است.

7. certain things can never be known with certainty

برخی چیزها را هرگز نمی توان به تحقیق دانست.

8. the result of the elections is a certainty

نتیجه ی انتخابات مسلم است.

9. I have told them with absolute certainty there'll be no change of policy.

[ترجمه ترگمان]با اطمینان کامل به آن ها گفتم که هیچ تغییری در کار نخواهد بود
[ترجمه گوگل]من به آنها اطمینان کامل دادم و تغییر سیاست را تغییر نخواهم داد

10. It's a virtual certainty that petrol will go up in price.

[ترجمه ترگمان]این یک قطعیت مجازی است که بنزین به قیمت بالا خواهد رفت
[ترجمه گوگل]این یک اطمینان مجازی است که بنزین در قیمت بالا خواهد رفت

11. It is not possible to predict with any certainty what effect this will have.

[ترجمه ترگمان]پیش بینی اینکه چه تاثیری خواهد داشت امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]این امکان وجود ندارد که با اطمینان پیش بینی کنیم که چه تأثیری دارد

12. We don't know with absolute certainty that the project will succeed.

[ترجمه ترگمان]ما با قطعیت کامل نمی دانیم که پروژه موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]ما با اطمینان کامل نمی دانیم که این پروژه موفق خواهد شد

13. This is a virtual certainty.

[ترجمه ترگمان]این یک قطعیت مجازی است
[ترجمه گوگل]این یک اطمینان مجازی است

14. A general election became a certainty three weeks ago.

[ترجمه ترگمان]انتخابات عمومی سه هفته پیش قطعی شد
[ترجمه گوگل]یک انتخابات عمومی سه هفته پیش قطعی شد

15. There's no certainty that he'll remember.

[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم که او به یاد داشته باشد
[ترجمه گوگل]مطمئن نیستم که او به یاد داشته باشد

16. I know for a certainty that the company has been bought up.

[ترجمه ترگمان]من یقین دارم که این شرکت خریداری شده است
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که این شرکت خریداری شده است

17. It's difficult to predict with any degree of certainty how much it will cost.

[ترجمه ترگمان]پیش بینی اینکه چقدر هزینه خواهد داشت دشوار است
[ترجمه گوگل]با توجه به میزان اطمینان، هزینه آن بسیار دشوار است

Certain things can never be known with certainty.

برخی چیزها را هرگز نمی‌توان به تحقیق دانست.

The result of the elections is a certainty.

نتیجه‌ی انتخابات مسلم است.

اصطلاحات

of a certainty

(قدیمی) بدون شک، محققاً، حتماً

پیشنهاد کاربران

به طور مشخص

اطمینان طلبی

امور قطعی، قطعیات، امور دقیقه

کلمات دیگر: