1. a bipartite alliance
اتحاد دو جانبه
2. a bipartite contract
قرارداد دارای دو بخش مرتبط
3. In contrast, the POU domain is a bipartite DNA-binding motif.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، دامنه pou یک موتیف اتصال DNA دو بخشی است
[ترجمه گوگل]در مقابل، دامنه POU یک مضمون دو طرفه اتصال DNA است
4. G is said to be bipartite matching extendable if every matching M whose induced subgraph is a bipartite matching extends to a perfect matching.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که G انطباق پذیر دو بخشی است، در صورتی که هر انطباق M که زیر گراف induced یک دو بخشی است تطابق کامل داشته باشد
[ترجمه گوگل]گفته می شود که G همگام سازی دو طرفه قابل گسترش است اگر هر تطبیقی M که زیرگرافی القا شده آن یک تطابق دو طرفه است به تطابق کامل می انجامد
5. Congenital bipartite scaphoid is a very rare condition.
[ترجمه ترگمان]scaphoid مادرزادی یک شرط بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]بیماری زودرس دوقلوی مادرزادی بسیار نادر است
6. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه گوگل]دو طرفه نمودار ساختار اطلاعات مهم برای سیستم پایگاه داده و غیره است
7. An enumeration problem is solved for labeled consistent bipartite tournaments, and a sharp formula is obtained.
[ترجمه ترگمان]یک مساله شمارش برای تورنمنت های دو بخشی سازگار حل می شود و یک فرمول شارپ به دست می آید
[ترجمه گوگل]یک مسئله شمارش برای مسابقات دوقطبی ثابت شده حل شده است و یک فرمول تیز بدست آمده است
8. And we analyzed the statistical properties of the bipartite graph and competition network with the complex network theory and methods.
[ترجمه ترگمان]ما ویژگی های آماری گراف دو قسمتی و شبکه رقابت را با تئوری و روش های شبکه پیچیده بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]و ما خواص آماری گراف دو طرفه و شبکه رقابت را با تئوری و روش های پیچیده شبکه تجزیه و تحلیل کردیم
9. Inthis method, a bipartite graph structure is used to track potentially intersecting faces.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش Inthis، از یک ساختار گراف دو بخشی برای ردیابی چهره های بالقوه متقاطع استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در این روش، ساختار گراف دو طرفه برای ردیابی چهره های تقریبا تقسیم شده استفاده می شود
10. G is said to be bipartite matching extendable (BM-extendable) if every matching M whose induced subgraph is a bipartite graph extends to a perfect matching of G.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که در صورتی که هر انطباق M که گراف فرعی induced یک گراف دو قسمتی است، گراف دو بخشی به تطابق کامل G تعمیم داده می شود
[ترجمه گوگل]G گفته شده است که دوبعدی تطبیق پذیر است (BM-extendable) اگر هر تطبیقی M که زیرگراف القا شده یک گراف دو طرفه است که به یک تطابق کامل از G گسترش می یابد
11. This scheduling algorithm takes the bipartite graph matching and the backtracking techniques as mathematical tools.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم زمان بندی، تطابق گراف دو قسمتی و تکنیک backtracking backtracking را به عنوان ابزار ریاضی در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]این الگوریتم زمانبندی تطبیق گراف دو طرفه و تکنیک های بازخوانی را به عنوان ابزار ریاضی انجام می دهد
12. A complete bipartite graph is a simple bipartite graph with bipartition.
[ترجمه ترگمان]یک گراف دو بخشی کامل یک گراف دو بخشی ساده با bipartition است
[ترجمه گوگل]یک گراف دو طرفه کامل یک گراف دو طرفه ساده با دو طرفه است
13. Bipartite graphs with P-regular endomorphism monoids are characterized. P-regularity of the endomorphism monoid of lexicographic product of graphs is discussed.
[ترجمه ترگمان]گراف های bipartite با P - regular مشخص می شوند P - of از محصول lexicographic graphs مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]گرافهای دو طرفه با مونوئید اندومورفیسم منظم P مشخص می شوند P-منظم بودن مونوئید اندومورفیسم محصول لوسیکوگرافی نمودارها مورد بحث قرار گرفته است
14. The architecture is represented by a bipartite graph and its relation with a general graph is also discussed.
[ترجمه ترگمان]معماری یک گراف دو قسمتی است و رابطه آن با یک گراف کلی نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معماری با یک گراف دو طرفه ارائه شده و ارتباط آن با یک گراف کلی نیز مورد بحث قرار گرفته است