1. to behave awfully
رفتار بسیار بدی داشتن
2. children who behave antisocially
کودکانی که رفتار جامعه ستیز دارند
3. he used to behave badly toward his wife
او نسبت به زنش بدرفتاری می کرد.
4. how did he behave last night?
دیشب چگونه رفتار کرد؟
5. if their behavior is hostile, we will behave accordingly
اگر رفتار آنها خصومت آمیز باشد ما هم همانطور رفتار خواهیم کرد.
6. The new fighters behave gallantly under fire.
[ترجمه ترگمان]مبارزان جدید با شجاعت زیر آتش رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]جنگجویان جدید به طرز شگفت انگیزی تحت فشار قرار می گیرند
7. Behave in accordance with what is expected of your age.
[ترجمه ترگمان]مطابق آنچه از سن شما انتظار می رود رفتار کنید
[ترجمه گوگل]رفتار مطابق با آنچه که از سن خود را انتظار می رود
8. Children must learn to behave at table.
[ترجمه صابر] بچه ها باید یاد بگیرند که سر میز درست رفتار کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید یاد بگیرند که سر میز رفتار کنند
[ترجمه گوگل]کودکان باید یاد بگیرند که در میز کار کنند
9. I have never known him behave other than selfishly.
[ترجمه Zizi] تا بحال اونو ندیده بودم که اینجور خودخواهانه رفتار کنه
[ترجمه ترگمان]من تا حالا ندیده بودم که اون مثل خودخواه رفتار کنه
[ترجمه گوگل]من هرگز به او نگفتم که به غیر از خودخواهانه رفتار کند
10. Children who behave badly are rejecting adult values.
[ترجمه ترگمان]کودکانی که بد رفتار می کنند مقادیر بزرگسالان را رد می کنند
[ترجمه گوگل]کودکانی که به شدت رفتار می کنند، ارزش های بالغ را رد می کنند
11. I'll wring your neck if you don't behave!
[ترجمه Bahare] اگه مودب نباشی گردنتو میشکنم
[ترجمه ترگمان]اگر رفتار نکنی گردنتو می شکنم!
[ترجمه گوگل]اگر شما رفتار نکنید، گردن خود را برمیدارم!
12. Parents always ask children to behave themselves at dinner.
[ترجمه fereshte] والدین همیشه از کودکان می خواهند که هنگام شام درست رفتار کنند.
[ترجمه ترگمان]والدین همیشه از کودکان می خواهند که در هنگام صرف شام با خودشان رفتار کنند
[ترجمه گوگل]والدین همیشه از کودکان خواسته اند که در شام رفتار کنند
13. I told him to behave himself.
[ترجمه fereshte] من به او گفتم خودش درست رفتار کند.
[ترجمه Bahare] من بهش گفتم مودب باشه
[ترجمه ترگمان]به او گفتم مودب باشد
[ترجمه گوگل]من به او گفتم که خودش را رفتار کند
14. How did he behave towards you?
[ترجمه ترگمان]چطور با تو رفتار کرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه او به شما رفتار کرد؟
15. He did not know how he ought to behave.
[ترجمه ترگمان]نمی دانست چگونه رفتار کند
[ترجمه گوگل]او نمی دانست چگونه باید رفتار کند
16. They behave differently when you're not around.
[ترجمه ترگمان]وقتی نیستید رفتار متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]آنها وقتی به اطراف خود نگاه می کنند متفاوت رفتار می کنند
17. I'd never have expected him to behave like that; he's a real Jekyll and Hyde.
[ترجمه ترگمان]هرگز انتظار نداشتم چنین رفتاری با او داشته باشد؛ او واقعا مثل دکتر جکیل و هاید هاست
[ترجمه گوگل]من هرگز انتظار نداشتم که او چنین رفتار کند او Jekyll واقعی و هیده است
18. She was trying to behave as if his visit hadn't thrown her off balance.
[ترجمه ترگمان]او سعی می کرد طوری رفتار کند که انگار his تعادلش را از دست نداده است
[ترجمه گوگل]او سعی داشت رفتار کند، مگر اینکه سفر وی او را از تعادل بیرون نبرد