کلمه جو
صفحه اصلی

advisable


معنی : قابل توصیه، مقتضی، معقول، مقرون بصلاح، مصلحتامیز
معانی دیگر : صلاح، مصلحت، عاقلانه، مصلحتی

انگلیسی به فارسی

مقتضی، مصلحتی، مقرون بصلاح، قابل توصیه


قابل توصیه، مقتضی، معقول، مقرون بصلاح، مصلحتامیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: advisably (adv.), advisability (n.)
• : تعریف: being good and proper advice; recommended, suggested, or prudent.
مترادف: desirable, judicious, recommended
متضاد: foolish, inadvisable
مشابه: advantageous, appropriate, beneficial, expedient, practical, prudent, reasonable, sensible, well

- It's advisable to wear a hat on these bright days.
[ترجمه ترگمان] توصیه می شود که یک کلاه در این روزه ای روشن بپوشید
[ترجمه گوگل] توصیه می شود در این روزهای روشن کلاه را بپوشانید
- Investing your money at this point is probably not advisable.
[ترجمه ترگمان] سرمایه گذاری بر روی پول شما در این مرحله احتمالا توصیه نمی شود
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاری پول خود را در این نقطه احتمالا قابل توصیه نیست

• desirable; worthwhile; recommended
if a course of action is advisable, it is sensible or is likely to achieve the result you want.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قابل قسمت، مقتضی

مترادف و متضاد

قابل توصیه (صفت)
advisable, recommendable

مقتضی (صفت)
appropriate, fit, suitable, material, meet, just, advisable, due, expedient, exigible

معقول (صفت)
clever, polite, wise, advisable, reasonable, sensible, rational, well-advised

مقرون به صلاح (صفت)
advisable

مصلحت آمیز (صفت)
advisable

recommended, wise


Synonyms: appropriate, apt, commendable, desirable, expedient, fit, fitting, judicious, politic, prudent, seemly, sensible, sound, suggested, suitable, tactical


Antonyms: improper, imprudent, inadvisable, inappropriate, injudicious, uncorrect, unwise


جملات نمونه

1. it is advisable to call them on the phone before we go
بهتر است (صلاح این است که) قبل از رفتن به آنها تلفن بزنیم.

2. it was not deemed advisable to invite him also
صلاح دانسته نشد که از او هم دعوت به عمل آید.

3. It is advisable that we stay at home instead of going to the movie.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که به جای رفتن به سینما در خانه بمانیم
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که ما به جای رفتن به فیلم در خانه باشیم

4. We thought it advisable to seek police assistance.
[ترجمه ترگمان]ما فکر کردیم بهتر است به دنبال کمک به پلیس باشیم
[ترجمه گوگل]ما فکر کردیم که به دنبال کمک پلیس است

5. It is advisable to insure your life against accident.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که زندگی خود را در برابر حادثه بیمه کنید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که زندگی خود را در برابر تصادف بیمه کنید

6. It is not advisable to drink too much.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن بیش از حد توصیه نمی شود
[ترجمه گوگل]توصیه نمی شود که بیش از حد بخورید

7. It is advisable to leave now.
[ترجمه امیرحسام] توصیه می شود همین الان خارج شوید
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین حالا اینجا را ترک کنیم
[ترجمه گوگل]توصیه می شود اکنون را ترک کنید

8. The committee judged it advisable to postpone the meeting.
[ترجمه ترگمان]کمیته توصیه کرد که جلسه را به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]کمیته تصمیم به ترک جلسه داد

9. It's advisable that they go with a clearly defined goal in mind.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که آن ها با هدفی مشخص به وضوح تعریف شوند
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که آنها با هدف مشخصی تعریف شوند

10. I deem it advisable to purchase the shares in the railway now.
[ترجمه ترگمان]به نظر من خرید سهام در راه آهن در حال حاضر توصیه می شود
[ترجمه گوگل]من معتقد هستم که در حال حاضر سهام سهام این راه آهن را توصیه می کنم

11. Regular medical check-ups are advisable.
[ترجمه ترگمان]معاینه پزشکی منظم توصیه می شود
[ترجمه گوگل]بررسی های منظم پزشکی توصیه می شود

12. Do you think it advisable to wait a little longer?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی بهتر است کمی بیشتر صبر کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید که کمی بیشتر صبر کنید؟

13. It would't be advisable for us to kiss off their objections.
[ترجمه ترگمان]بهتر نیست us را ببوسیم
[ترجمه گوگل]برای ما عواقب خود را از دست ندهید

14. It is advisable to take an open - minded approach to new ideas.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود یک رویکرد ذهنی باز به ایده های جدید داشته باشید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود رویکرد باز فکرانه ای را به ایده های جدید بسپارید

15. It is advisable to practise each exercise individually before doing the whole routine.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که هر تمرین را به صورت انفرادی قبل از انجام کل کار تمرین کنید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود قبل از انجام کلیه تمرینات، هر تمرین را به تنهایی تمرین کنید

It is advisable to call them on the phone before we go.

بهتر است (صلاح این است که) قبل از رفتن به آنها تلفن بزنیم.


They discussed the advisability of buying a house.

آنها مصلحت (بودن) خرید منزل را مورد بحث قرار دادند.


پیشنهاد کاربران

منطقی

Advisable:sensible


I felt it advisable to do nothing
فکر کردم عاقلانه ست که کاری انجام ندیم

قابل پذیرش


کلمات دیگر: