کلمه جو
صفحه اصلی

grassland


معنی : مرغزار، مرتع، چمن زار
معانی دیگر : چراگاه، علفزار، (بیشتر در جمع) سرزمین پوشیده از علف، مرغ فلات، واس زار، گیاهستان

انگلیسی به فارسی

چمنزار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large tract of land mainly covered by perennial grasses and having few trees or shrubs.
مشابه: meadow

• area of land mainly covered with grasses (i.e. prairie); area of land where grass is grown (especially pastureland)
grassland is land covered with wild grass.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گیاهستان
[آب و خاک] زمین علفی زمین چمنی

مترادف و متضاد

مرغزار (اسم)
field, lawn, meadow, callow, grassland, hayfield, mead, food plain

مرتع (اسم)
grassland, cattle run, pasturage, pastureland, lea, lease

چمن زار (اسم)
meadow, grassland, lea, prairie

meadow


Synonyms: campo, field, llano, pampas, pasture, plain, prairie, range, savanna, steppe, sward, swarth, veldt


جملات نمونه

1. Animal husbandry on the grassland is developing rapidly.
[ترجمه ترگمان]پرورش حیوانات در مراتع به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]دامپروری در چمنزار به سرعت در حال توسعه است

2. The grassland scenery of Tibet is unrivalled.
[ترجمه ترگمان]مناظر روستایی تبت از بی نظیری برخوردارند
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزاری تبت دارای بی نظیری است

3. The snowstorm swept the vast expanse of grassland.
[ترجمه ترگمان]برف، گستره وسیع چمن زار را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]برف زدگی گستره وسیعی از علفزارها را در بر گرفت

4. The cattle are on the grassland.
[ترجمه ترگمان]دامداری در چمن زار است
[ترجمه گوگل]گاوها در چمنزار هستند

5. A flock of sheep are ranging over the grassland.
[ترجمه ترگمان]گله ای گوسفند در سراسر علف زار قرار دارند
[ترجمه گوگل]یک گله گوسفند بر سر چمنزار میگذرد

6. Tropical forest is felled to make way for grassland.
[ترجمه ترگمان]جنگل استوایی برای ساختن راه برای علفزارها قطع می شود
[ترجمه گوگل]جنگل های گرمسیری برای جلوگیری از چمن زنی کشیده شده اند

7. The grassland scenery of Tibet is unrivaled.
[ترجمه ترگمان]The منظره ای از منطقه تبت بی نظیر است
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزاری تبت دارای بی نظیری است

8. There is good grassland here for your cattle and horses to graze on.
[ترجمه ترگمان]در اینجا چمن زار خوبی برای cattle و اسب وجود دارد
[ترجمه گوگل]اینجا چمنزار خوبی برای گاو و اسبهای شما وجود دارد

9. Walking through that wet grassland, our boots were caked with mud.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در چمن زار مرطوب، چکمه های ما پوشیده از گل بود
[ترجمه گوگل]قدم زدن از طریق این مراتع مرطوب، چکمه های ما با گلدان خرد شده بود

10. The grassland is an important habitat for many wild flowers.
[ترجمه ترگمان]علف هرز یکی از زیستگاه های بسیار مهم برای بسیاری از گله ای وحشی است
[ترجمه گوگل]چمنزار زیستگاه مهمی برای بسیاری از گلهای وحشی است

11. The moon's flame brightened the vast expanse of grassland.
[ترجمه ترگمان]شعله ماه، گستره وسیع چمن زار را روشن کرد
[ترجمه گوگل]شعله ماه، گستره وسیعی از علفزار را روشن کرد

12. The village houses are speckled on the grassland.
[ترجمه ترگمان]در علفزارهای روستایی این روستا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]خانه های روستایی در مزرعه داری می کنند

13. Arable Enterprises Grassland predominated in the 770 hectares of arable ground accounting for 83% of this acreage.
[ترجمه ترگمان]شرکت Arable Grassland در ۷۷۰ هکتار زمین قابل کشت برای ۸۳ % از این مساحت برتری داشت
[ترجمه گوگل]گیاهان زراعی در 770 هکتار زمین های زراعی، 83 درصد از این گیاهان را تشکیل می دهند

14. Total permanent grassland represented 65% of the utilised agricultural land and this proportion has changed little over the years.
[ترجمه ترگمان]علفزارهای دائمی شامل ۶۵ درصد از زمین های کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته و این نسبت در طول سال ها تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]علف های هرز دائمی 65 درصد از زمین های کشاورزی مورد استفاده را نشان می دهند و این نسبت در طول سال ها کمی تغییر کرده است

پیشنهاد کاربران

زمین چمنی

چمنزار یا مرتع


سبزه زار یا چمن زار
جای سرسبز

grassland ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: علفزار
تعریف: سرزمینی که پوشش گیاهی آن عمدتاً گیاهان علفی است


کلمات دیگر: