کلمه جو
صفحه اصلی

horseshoe


معنی : نعل اسب، نعل
معانی دیگر : (هرچیز به شکل نعل اسب) نعل مانند، نعل سان، نعل دیس، نعلی، (جمع) بازی پرتاب نعل به چوبی که در زمین کوفته اند، نعل معمولا انرا نشان خوشبختی میدانند

انگلیسی به فارسی

نعل (اسب)


مانند شکل U، نعل اسبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow, flat, U-shaped piece of iron fitted and nailed to the underside of a horse's foot.

(2) تعریف: something in the shape of a horseshoe.

(3) تعریف: (pl. but used with a sing. verb) a game in which players toss horseshoes at a stake some distance away.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: horseshoes, horseshoeing, horseshoed
مشتقات: horseshoer (n.)
• : تعریف: to fit (a horse) with horseshoes.

• u-shaped piece of metal attached to a horse's hoof to protect it from rough surfaces
attach horseshoes to a horse's hoofs
shaped like horseshoe, u-shaped
a horseshoe is a piece of metal shaped like a u which is fixed to a horse's hoof.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نعل اسبی

مترادف و متضاد

نعل اسب (اسم)
plate, shoe, horseshoe

نعل (اسم)
horseshoe

جملات نمونه

1. a horseshoe of hills surrounded the city
تپه ها،نعل مانند دور شهر را فرا گرفته بودند.

2. The blacksmith shaped a horseshoe on his anvil.
[ترجمه ترگمان]آهنگری یک نعل بر سندان خود دارد
[ترجمه گوگل]آهنگر یک نعل اسب را بر روی غضبش شکل داد

3. The blacksmith is forging the horseshoe.
[ترجمه ترگمان]آهنگر دست به نعل اسب می زند
[ترجمه گوگل]شمشیر اسب سواری است

4. We have a horseshoe hanging on our wall for good luck.
[ترجمه ترگمان]ما یه نعل اسب داریم که روی دیوار ما آویزون شده
[ترجمه گوگل]ما برای غلبه بر یک اسب سوار بر دیوار ما آویزانیم

5. A horseshoe nailed to your door is supposed to bring good fortune.
[ترجمه ترگمان]یک نعل اسب به در شما میخکوب شده است قرار است بخت و اقبال بلند داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک نعل اسب سواری به سوی شما باید ثروت خوبی داشته باشد

6. The smith forged the horseshoe with great skill.
[ترجمه ترگمان]The نعل اسب را با مهارت جعل کرد
[ترجمه گوگل]اسمیت اسب سواری با مهارت عالی را جعل کرد

7. For many people the horseshoe is a symbol of good luck.
[ترجمه ترگمان]برای خیلی از مردم نعل اسب نشانه بخت و اقبال است
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از مردم، چتر نجات یک نماد موفقیت است

8. Bend the bar into a horseshoe.
[ترجمه ترگمان]میله را به نعل اسب خم کنید
[ترجمه گوگل]نوار را به یک اسب سوار کنید

9. One relation alone survives, the horseshoe crab.
[ترجمه ترگمان]تنها یک رابطه باقی است، خرچنگ نعل اسب
[ترجمه گوگل]یک رابطه به تنهایی زنده می ماند، خرچنگ اسب

10. There was a horseshoe put-down and pick-up point between an ascending and descending ramp but parking there was prohibited.
[ترجمه ترگمان]نعل اسبی شکل نعل اسب بود و از شیب نزولی بالا و پایین می رفت ولی جای پارک ممنوع بود
[ترجمه گوگل]یک اسب نعل اسب سواری و نقطه ی برداشت بین یک رمپ صعودی و نزولی وجود داشت اما پارکینگ ممنوع بود

11. The horseshoe crab is preserved on a flat-bedded limestone.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ نعل اسب در یک سنگ آهک flat قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]خرگوش نعل اسب در یک سنگ آهک مسطح نگهداری می شود

12. It also has a horseshoe arch entrance to the sanctuary, but its decoration is poorer than that at S. Juan.
[ترجمه ترگمان]همچنین دهانه نعل اسبی شکل نعل اسب دارد، اما تزیین آن فقیرتر از آن است که در س خوان
[ترجمه گوگل]این همچنین دارای یک ورودی قوس نر نوع اسکله است، اما دکوراسیون آن ضعیف تر از سن ژوان است

13. He saw the horseshoe cove, dammed off from the sea by driftwood and ice.
[ترجمه ترگمان]اسب نعل اسب را دید که با الوار و تکه یخ از دریا جدا شده بود
[ترجمه گوگل]او حیاط نعل اسبی را دید، که از دریا به سمت رودخانه و یخ فرو ریخت

14. That diamond horseshoe is her lucky charm.
[ترجمه ترگمان] اون نعل اسب، طلسم خوش شانسی اونه
[ترجمه گوگل]این نعل اسبی الماس جذابیت خوش شانسی اوست

15. As at Side, though, the horseshoe orchestra form has been preserved.
[ترجمه ترگمان]چنانکه در طرف دیگر، شکل ارکستر نعل اسب حفظ شده است
[ترجمه گوگل]هر چند که در سمت، فرم ارکستر اسب نگهداری می شود

A horseshoe of hills surrounded the city.

تپه‌های نعل‌مانند دور شهر را فرا گرفته بودند.


پیشنهاد کاربران

سم یا نعل اسب.
البته کفش اسبی هم معنی میده😁

horseshoe bat - خفاش نعل بینی


کلمات دیگر: