کلمه جو
صفحه اصلی

gooseneck


معنی : زانویی، زانو، هر چیزی شبیه گردن غاز، هر چیز شبیه ل شکل
معانی دیگر : هر ابزار یا اسبابی که شبیه گردن غاز باشد (مثلا مفصل آهنی لوله یا پایه ی انعطاف پذیر چراغ رومیزی)، (لوله کشی) دوخم، شتر گلو، هرچیز شبیه u، زانو، زانویی

انگلیسی به فارسی

هر چیزی شبیه گردن غاز، هرچیز شبیه U ، زانو، زانویی


گوزنکک، زانویی، زانو، هر چیزی شبیه گردن غاز، هر چیز شبیه ل شکل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: goosenecked (adj.)
• : تعریف: a slender object or part that curves like the neck of a goose, such as flexible metal pipe or the flexible stems of certain lamps.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دوخم - گردن قو
[نفت] لوله ی دوخم

مترادف و متضاد

زانویی (اسم)
joint, bend, knee, gooseneck, siphon

زانو (اسم)
bend, knee, gooseneck, elbow

هر چیزی شبیه گردن غاز (اسم)
gooseneck

هر چیز شبیه ل شکل (اسم)
gooseneck

جملات نمونه

1. I dragged over a gooseneck lamp and positioned it to best advantage.
[ترجمه ترگمان]یک لامپ gooseneck را کشیدم و آن را به بهترین نحو انتخاب کردم
[ترجمه گوگل]من بیش از یک لامپ گوزنک کشیدم و آن را به بهترین نحو قرار دادم

2. I am therefore bliss for poor old Gooseneck, who this week has already suffered five losses.
[ترجمه ترگمان]بنابراین من برای Gooseneck بیچاره که این هفته پنج بار ضرر کرده است، خوشحالم
[ترجمه گوگل]بنابراین، من برای سنت گوزنک فقیر، که در هفته جاری پنج بار تلف شده است، سعادتمندی است

3. Gooseneck found out about it through a retired old retainer who lived in the area.
[ترجمه ترگمان]Gooseneck در مورد آن از طریق یک بازنشسته بازنشسته که در منطقه زندگی می کرد، پیدا شد
[ترجمه گوگل]Gooseneck در مورد آن را از طریق نگهدارنده قدیمی بازنشسته که در این منطقه زندگی می کردند

4. Nayar handed me a gooseneck lamp and urged me to wave it in front of the display.
[ترجمه ترگمان]Nayar یک لامپ gooseneck به من داد و از من خواست تا آن را جلوی صفحه نمایش بگیرم
[ترجمه گوگل]نیر به من یک لامپ گوزن را زد و من را صدا زد تا آن را در مقابل صفحه نمایش ببندد

5. The gooseneck goes only a short distance into the cylinder and then bends to the cylinder side opposite the valve outlet.
[ترجمه ترگمان]The فقط یک فاصله کوتاه به سیلندر می رود و سپس به سمت سیلندر رو به سمت خروجی دریچه خم می شود
[ترجمه گوگل]گوزنک تنها در فاصله کوتاهی از سیلندر قرار می گیرد و سپس به طرف سیلندر در مقابل خروجی شیر خم می شود

6. This image is of Utah's Gooseneck State Park, named for the crazy switchbacks the river takes here.
[ترجمه ترگمان]این تصویر متعلق به پارک ایالتی Gooseneck ایالت یوتا است که به اسم the دیوانه در اینجا گرفته شده است
[ترجمه گوگل]این تصویر از پارک ایالت گوزنک در ایالت یوتا است که به دلیل سوئیچهای دیوانه ای که رودخانه به اینجا می آید، نامگذاری شده است

7. This group consists of wash pipe assembly, gooseneck and hammer union.
[ترجمه ترگمان]این گروه متشکل از مونتاژ لوله، gooseneck و union می باشد
[ترجمه گوگل]این گروه متشکل از مونتاژ لوله های شستشو، گوزنک و اتحاد چکشی است

8. The gooseneck condenser microphones feature a cardioid polar pattern, and are available in four different models, dependent on height and mounting application.
[ترجمه ترگمان]میکروفن های با کندانسور اصلی دارای الگوی قطبی cardioid است و در چهار مدل مختلف، وابسته به ارتفاع و کاربرد نصب موجود می باشد
[ترجمه گوگل]میکروفون های خازن گوزنک دارای یک الگوی قطبی قلبی هستند و در چهار مدل مختلف در بسته بندی های مختلف نصب می شوند

9. Fig. 1 Cylinder with gooseneck dip tube.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ سیلندر با لوله دیپ gooseneck
[ترجمه گوگل]شکل 1 سیلندر با لوله شیب گوزنک

10. Buy high arch or gooseneck spouts if you have large pots and shallower sinks.
[ترجمه ترگمان]اگر قابلمه بزرگ و sinks shallower دارید فواره های زیادی از فواره بخرید
[ترجمه گوگل]اگر قوطی های بزرگ و سینک های کم عمق داشته باشید، قوس بالا یا قوطی گوزنک بخرید

11. The flow characteristics of geometric component of the gooseneck is changed due to "composite effect", and it follows an original motion law.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های جریان اجزای هندسی of به علت \"اثر کامپوزیت\" تغییر کرده است و قانون حرکت اصلی را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]خصوصیات جوی مولفه هندسی جفت گوزن به علت اثر 'کامپوزیت' تغییر می کند و از قانون حرکت اصلی پیروی می کند

12. A piece of eccentricity equipment is added between gooseneck and cargo table to realize the rigidity connection.
[ترجمه ترگمان]یک قطعه از تجهیزات ناهم محوری بین میز کالا و کالا به منظور تشخیص اتصال انعطاف ناپذیری اضافه شده است
[ترجمه گوگل]یک قطعه تجهیزات خارج از مرکز بین گوزنکک و جدول محموله برای تحقق اتصال سختکاری اضافه شده است

13. This puts the gooseneck into the liquid.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که به مایع تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این جوراب را به مایع منتقل می کند

پیشنهاد کاربران

قابلیت انعطاف بالا

gooseneck ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: گردن غازی
تعریف: نوعی اتصال شبیه به گردن غاز که از آن برای بستن کفی های غلتکی به کشنده استفاده می شود


کلمات دیگر: