کلمه جو
صفحه اصلی

heliport


معنی : فرودگاه هلیکوپتر
معانی دیگر : فرودگاه هلی کوپتر (helipad هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

فرودگاه هلیکوپتر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a facility, often on a rooftop, where a helicopter may take off or land.

• landing area for helicopters
a heliport is a place where helicopters land and take off.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فرودگاه هلیکوپتر

مترادف و متضاد

فرودگاه هلیکوپتر (اسم)
heliport

جملات نمونه

1. By chopper from the Battersea heliport.
[ترجمه ترگمان] با هلی کوپتر از باند هلی کوپتر
[ترجمه گوگل]توسط هلی کوپتر از Helicopter Battersea

2. He also recalled there was a heliport near Beccles to the north.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به خاطر می آورد که یک heliport در نزدیکی Beccles به سمت شمال وجود دارد
[ترجمه گوگل]او همچنین یادآور شد که یک بالگرد در نزدیکی Beccles به شمال وجود دارد

3. Before noon it landed at the heliport and a car was waiting to speed its passenger to London.
[ترجمه ترگمان]قبل از ظهر، هواپیما در the فرود آمد و اتومبیلی در انتظار آن بود که مسافر خود را به لندن برساند
[ترجمه گوگل]قبل از ظهر آن را در هلیکوپتر فرود آمد و یک ماشین در حال انتظار برای سرعت مسافر خود را به لندن بود

4. Isn't it a small heliport?
[ترجمه ترگمان]باند هلی کوپتر کوچک نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک هواپیما کوچک نیست؟

5. The possibility of a heliport to be built by the local government planning, the local environment.
[ترجمه ترگمان]امکان ایجاد یک heliport توسط برنامه ریزی دولت محلی، محیط محلی وجود دارد
[ترجمه گوگل]احتمال وجود یک هواپیما توسط برنامه ریزی دولت محلی، محیط محلی

6. As a private heliport operators --- general aviation market is emerging in the next few explosive growth. U.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک اپراتور heliport خصوصی - - بازار هوانوردی عمومی در چند رشد انفجاری بعدی ظاهر می شود یو
[ترجمه گوگل]به عنوان یک اپراتور خصوصی هلیکوپتر --- بازار عمومی حمل و نقل هوایی در چند بعدی رشد انفجاری در حال ظهور است U

7. Transfer to heliport for check in.
[ترجمه ترگمان]انتقال به heliport برای کنترل در
[ترجمه گوگل]انتقال به هلیوپتر برای چک در

8. Another pilot on the ground at the heliport saw the plane approaching and tried to radio an alert to the helicopter above. But the warning was either not heard, or failed to get through in time.
[ترجمه ترگمان]خلبان دیگری که روی زمین نشسته بود، هواپیما را دید که نزدیک می شد و سعی کرد تا به بالگرد بالا هشدار دهد اما این اخطار یا شنیده نشد و یا موفق نشد تا به موقع وارد شود
[ترجمه گوگل]یک خلبان دیگر در زمین در هلیوپتر، هواپیما را در حال نزدیک شدن دید و سعی کرد هشدار به هلی کوپتر بالا را بشنود اما هشدار یا شنیده نشد و یا در زمان دریافت نشد

9. Approval of construction of the heliport to go through and above the provincial level government, and military.
[ترجمه ترگمان]تصویب ساخت of برای عبور از داخل و بالاتر از دولت سطح استانی و ارتش
[ترجمه گوگل]تصویب ساخت هلیوپتر برای عبور از وسط دولت وسطی و نظامی

10. The President will open the new heliport tomorrow.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور the جدید را فردا باز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور آینده فرودگاه هلیوپتر را باز خواهد کرد

11. Consultants in heliport development and helicopter operations. Specializes in planning, design and development of and helipads.
[ترجمه ترگمان]مشاوران در توسعه heliport و عملیات های هلیکوپتر specializes در برنامه ریزی، طراحی و توسعه of
[ترجمه گوگل]مشاوران در زمینه توسعه هلیوپورت و عملیات هلیکوپتر متخصص در برنامه ریزی، طراحی و توسعه و helipads

12. Roof Heliport: Of world grade, palace configuration, high-end advantages, showing super taste and exquisiteness.
[ترجمه ترگمان]سقف سقف: از درجه جهانی، پیکربندی قصر، مزیت های با کیفیت بالا، نشان دادن ذوق و سلیقه فوق العاده
[ترجمه گوگل]سد Heliport: از درجه درجه جهانی، پیکربندی کاخ، مزایای بالا پایان، نشان دادن طعم فوق العاده و نفیس

13. Heliport site: construction of the heliport in the Yangtze River Delta, Nanjing after the Suzhou and Hangzhou, the city is the most developed Yangtze River Delta areas.
[ترجمه ترگمان]سایت Heliport: ساخت of در دلتای رودخانه Yangtze، نانجینگ بعد از the و Hangzhou، شهر the دلتای رودخانه Yangtze است
[ترجمه گوگل]سایت فرودگاه Heliport: احداث هلیکوپتر در دلتا رودخانه یانگ تسه، نانجینگ پس از سوژو و هانگزو، این شهر بیشتر توسعه یافته مناطق دلتای رودخانه یانگ تسه است

14. The club is affiliated to a private heliport opened last Saturday in Nanjing, capital of Jiangsu province, under the Ruohang Transportation Development Co.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه در روز شنبه گذشته در شهر نانجینگ، پایتخت استان Jiangsu، در نزدیکی شرکت توسعه حمل و نقل Ruohang افتتاح شد
[ترجمه گوگل]این باشگاه متعلق به یک هواپیما خصوصی است که در شنبه گذشته در نانجینگ، پایتخت استان جیانگسو، تحت شرکت توسعه حمل و نقل Ruohang افتتاح شد

15. Newspaper:The President will open the new heliport tomorrow.
[ترجمه ترگمان]روزنامه: رئیس جمهور heliport جدید را فردا باز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]روزنامه: رییس جمهور هلیوپورت جدید را فردا باز می کند

پیشنهاد کاربران

heliport ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: بالگَردگاه
تعریف: سازه‏ای با امکانات و تأسیسات لازم برای نشست‏وبرخاست و نگهداری و توقف بالگَردها


کلمات دیگر: