کلمه جو
صفحه اصلی

hydrothermal


(وابسته به آب گرم و اثر آن در تولید چشمه ها و مواد معدنی و توزیع آنها) آب گرمایی، وابسته به عمل ابهای گرم در پوسته زمین، گرمابی

انگلیسی به فارسی

وابسته به عمل ابهای گرم در پوسته زمین، گرمابی


هیدروترمال، گرمابی


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the activity of solutions and heated gases on the surface of the earth (geology)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گرمابی
[معدن] گرمابی (زمین شناسی اقتصادی)
[آب و خاک] عمل آبهای گرم در کره زمین

جملات نمونه

1. The thermal input from hydrothermal springs along submarine spreading centers may drive major patterns of deepwater circulation.
[ترجمه ترگمان]ورودی گرمایی از چشمه های hydrothermal در امتداد مراکز پخش زیر دریایی ممکن است الگوهای اصلی گردش آبه ای عمیق را هدایت کند
[ترجمه گوگل]ورودی حرارتی از چشمه های هیدروترمال در امتداد زیرشاخه های پخش زیردریایی می تواند الگوهای عمده گردش گردش عمیق را به وجود آورد

2. These hills result from hydrothermal alteration of the granites which are characteristic of the area.
[ترجمه ترگمان]این تپه ها ناشی از عملیات هیدروترمال of هستند که مشخصه آن ناحیه می باشند
[ترجمه گوگل]این تپه ها به علت تغییرات هیدروترمال گرانیتی که مشخصه این منطقه هستند، حاصل می شود

3. Through a stroke of geologic good fortune, hydrothermal water percolates up through the landscape and feeds into the Colorado.
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت بخت و اقبال بلند زمین شناسی، آب های hydrothermal از طریق چشم انداز بالا رفتند و به کلورادو غذا دادند
[ترجمه گوگل]از طریق سکته مغزی خوشبختانه زمین شناسی، آب هیدروترمال از طریق چشم انداز نفوذ می کند و به کلرادو تغذیه می کند

4. Even animals that normally live in warm hydrothermal waters survive only when kept chilled.
[ترجمه ترگمان]حتی حیواناتی که به طور طبیعی در آب های گرم hydrothermal زندگی می کنند، تنها زمانی زنده می مانند که یخ زده باشند
[ترجمه گوگل]حتی حیواناتی که به طور معمول در آب گرم گرمایی زندگی می کنند تنها زمانی نگهداری می شوند که سرد می شوند

5. But proving that life originated at hydrothermal vents involves more than just showing that it could have.
[ترجمه ترگمان]اما ثابت کردن این که حیات از منافذ hydrothermal سرچشمه گرفته است، بیش از نشان دادن آن است که می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما اثبات این که زندگی در هوای هیدروترمال بوجود می آید، بیش از آنچه نشان می دهد، می تواند داشته باشد

6. The fine sediments are fallout from a hydrothermal chimney that had been belching out smoke for years.
[ترجمه ترگمان]رسوبات خوب از یک دودکش hydrothermal که برای سال ها سیگار می کشید، تاثیر دارد
[ترجمه گوگل]رسوبات خوب از یک دودکش هیدروترمال است که برای سال ها دود را از بین برد

7. In the eyes of geophysicists, hydrothermal circulation is inextricably intertwined with the pulsing bank of heat inside the planet.
[ترجمه ترگمان]در چشم of، گردش hydrothermal به طور جدایی ناپذیری با ساحل تپنده گرمایی در داخل این سیاره درهم تنیده شده است
[ترجمه گوگل]در چشمان ژئوفیزیک، گردش گرمابی هیدرولیکی به طور جداگانه با گرمای خورشید گرما در داخل سیاره در هم آمیخته است

8. Hydrothermal alteration and mineralisation continued for up to 30 Ma after the emplacement of the intrusions at about 400 Ma.
[ترجمه ترگمان]تغییر hydrothermal و mineralisation در حدود ۳۰ سال بعد از نصب نصب the در حدود ۴۰۰ مادر ادامه داشت
[ترجمه گوگل]دگرگونی و کانهزایی هیدروترمال تا بعد از جابجایی نفوذ در حدود 400 مگاوات ادامه دارد

9. It is as if they are on a hydrothermal treadmill.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که بر روی تردمیل hydrothermal
[ترجمه گوگل]این است که اگر آنها در یک تردمیل هیدروترمال هستند

10. In addition, the evolutional process of minerogenic hydrothermal system from the meta-acid reducing environment to the weak-acid oxidizing environment is described.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، فرآیند evolutional of minerogenic از محیط meta acid به محیط اکسید کننده ضعیف توصیف می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، روند تکاملی سیستم هیدروترمال مینرالژیک از محیط کاهش دهنده متاکاسیدات به محیط اکسید کننده ضعیف اسید توصیف شده است

11. Taoyuan molybdenum ore belongs to mesothermal hydrothermal vein deposit. Alteration of country rock has linear feature.
[ترجمه ترگمان]کانسنگ Taoyuan molybdenum متعلق به کانسار hydrothermal mesothermal است تغییر سنگ کشور دارای ویژگی خطی است
[ترجمه گوگل]سنگ معدن مولیبدن Taoyuan متعلق به رسوبات رگه ای هیدروترمال مزوترمال است تغییر در سنگ کشور دارای ویژگی خطی است

12. Precipitation of metals under hydrothermal conditions has the advantage of a compact plant but the disadvantage of producing ammonium sulfate as a coproduct.
[ترجمه ترگمان]رسوب فلزات تحت شرایط hydrothermal دارای مزیت یک گیاه جمع و جور است، اما عیب تولید سولفات آمونیوم به عنوان یک coproduct است
[ترجمه گوگل]رسوبات فلزات در شرایط هیدروترمال، مزیت یک گیاه جمع و جور را دارد، اما ضرر تولید سولفات آمونیوم به عنوان یک محصول کروتیک است

13. The hydrothermal processing greatly influences the trophic Structure and the dewaterability of the wastes.
[ترجمه ترگمان]فرآیند hydrothermal به شدت بر ساختار trophic و dewaterability پسماند تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]پردازش هیدروترمال به شدت بر ساختار طوفیک و آب بندگی زباله ها تاثیر می گذارد

14. An experiment on hydrothermal growth are in process in a sealed tube with a precious metal liner.
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش در مورد رشد hydrothermal در یک لوله آب بندی با یک خط کش فلزی با ارزش است
[ترجمه گوگل]آزمایش بر روی رشد هیدروترمال در یک لوله مهر و موم شده با ورقه ای از فلزات گرانبها جریان دارد

پیشنهاد کاربران

hydrothermal ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: گرمابی
تعریف: مربوط به آب گرم یا عمل آب گرم یا حاصل این عمل


کلمات دیگر: