کلمه جو
صفحه اصلی

inelastic


معنی : شق، سرکش، تغییر ناپذیر، غیر قابل انعطاف، بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده
معانی دیگر : (اقتصاد - کالا یا خدمات: آنچه که با تغییر عرضه و تقاضا، قیمت آن دستخوش تغییر نمی شود) بی کشش، کشش ناپذیر، دارای قیمت ثابت، ناکشسان، ناهجاک، غیرقابل ارتجاع، انعطاف ناپذیر، سفت

انگلیسی به فارسی

بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده، شق، سرکش،غیر قابل انعطاف، تغییر نا پذیر، سفت


ناپایداری، غیر قابل انعطاف، بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده، شق، سرکش، تغییر ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inelasticity (n.)
(1) تعریف: not yielding or stretching; inflexible.
متضاد: elastic

(2) تعریف: not responding or adapting to change, esp. of price, as demand for certain goods.
متضاد: elastic

• inflexible, not pliable

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ناکشسان، ناهجاک، غیرقابل ارتجاع
[عمران و معماری] غیر ارتجاعی - ناکشسان - غیر الاستیک - غیر کشسان
[زمین شناسی] غیر ارتجاعی، ناکشسان، غیر الاستیک، غیر کشسان

مترادف و متضاد

شق (صفت)
stiff, tough, wooden, stout, taut, inelastic

سرکش (صفت)
wanton, randy, restive, stubborn, arrogant, rebellious, disobedient, indomitable, rebel, recalcitrant, turbulent, contumacious, froward, unyielding, insubordinate, refractory, indocile, malignant, hard-mouthed, irrepressible, inelastic, malcontent, rowdy

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

غیر قابل انعطاف (صفت)
uncompromising, inelastic

بدون قوه ارتجاعی (صفت)
inelastic

بدون کشش (صفت)
inelastic, unstressed

ناجهنده (صفت)
inelastic

جملات نمونه

1. inelastic supply and demand
عرضه و تقاضای غیر قابل انعطاف

2. This timetable is too inelastic. You must allow for possible modifications.
[ترجمه ترگمان]این برنامه زمانی بیش از حد غیرقابل ارتجاع است شما باید اجازه تغییرات احتمالی را بدهید
[ترجمه گوگل]این جدول زمانی بیش از حد ناپاک است شما باید برای تغییرات احتمالی اجازه دهید

3. The more inelastic the labour supply, the lower is the distortion introduced by any particular income tax rate.
[ترجمه ترگمان]به غیر از میزان تامین نیروی کار، کم تر از میزان تامین نیروی کار، انحراف از هر نرخ مالیات بر درآمد خاص به دست می آید
[ترجمه گوگل]هرچه نیروی کار کم باشد، پایین تر تحریف ناشی از هر نرخ مالیات بر درآمد خاص است

4. But this pastoral economy was fundamentally inelastic.
[ترجمه ترگمان]اما این اقتصاد روستایی اساسا غیرقابل ارتجاع بود
[ترجمه گوگل]اما این اقتصاد گیاهخواری اساسا غیرقابل تحمل بود

5. As she grows, she must periodically shed her inelastic skin.
[ترجمه ترگمان]همان طور که رشد می کند، باید به طور دوره ای پوست inelastic را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]همانطور که رشد می کند، او باید به طور مرتب پوست خود را بی اثر کند

6. Monetarists argue that the demand for money is inelastic with respect to interest rates and also fairly stable over time.
[ترجمه ترگمان]Monetarists استدلال می کنند که تقاضا برای پول، بدون توجه به نرخ بهره، و همچنین در طول زمان ثابت است
[ترجمه گوگل]Monetarists استدلال می کنند که تقاضا برای پول با توجه به نرخ بهره و همچنین در طول زمان نسبتا پایدار است

7. Economists speak of an inelastic price structure.
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان از ساختار قیمتی غیرقابل ارتجاع، سخن می گویند
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان از ساختار قیمت ناپایدار صحبت می کنند

8. To eliminate instability and the danger of an inelastic currency, the commission called for the creation of a "central bank of issue under the control of the government. "
[ترجمه ترگمان]برای حذف بی ثباتی و خطر یک واحد پول غیرقابل ارتجاع، این کمیسیون خواستار ایجاد \"بانک مرکزی مساله تحت کنترل دولت\" شد
[ترجمه گوگل]کمیسیون مستلزم ایجاد یک بانک مرکزی موضوع تحت کنترل دولت برای از بین بردن بی ثباتی و خطر یک ارزشی غیرقابل اعتباری بود '

9. One exercise device described is an inelastic resistance device having a combination grip that includes hand grips and a loop.
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه تمرین که توضیح داده می شود یک دستگاه مقاومت inelastic است که دارای کنترل ترکیبی است که شامل دست یابی دست و یک حلقه است
[ترجمه گوگل]یک دستگاه ورزشی توصیف شده یک دستگاه مقاومت غیرقابل مقاومت است که دارای گیربکس ترکیبی است که شامل دست گرفتن و یک حلقه است

10. If expectations are rigidly inelastic, we get the case of given expectations.
[ترجمه ترگمان]اگر انتظارات به طور دقیق غیرقابل ارتجاع باشند، ما مورد انتظارات ارایه شده را به دست می آوریم
[ترجمه گوگل]اگر انتظارات به شدت ناپیوسته باشد، ما انتظارات داده می شود

11. The inelastic cross-section and the distribution of the number of wounded nucleons in proton-Air collision have significant influence on the development of EAS caused by superhigh energy cosmic rays.
[ترجمه ترگمان]مقطع عرضی inelastic و توزیع تعداد of در برخورد پروتون - هوا تاثیر قابل توجهی بر توسعه of ناشی از superhigh پرتوه ای کیهانی انرژی دارند
[ترجمه گوگل]مقطع ناپیوسته و توزیع تعداد نوکلئون زخمی در برخورد پروتون-هوا تاثیر قابل توجهی در توسعه EAS ناشی از پرتوهای کیهانی انرژی فوق العاده دارد

12. The inelastic response history analysis of mega trussed tube structure strong motion earthquake is carried out.
[ترجمه ترگمان]تحلیل تاریخ پاسخ inelastic از ساختار عظیم لوله بسته شده به شدت در حال انجام است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تاریخچه پاسخ ناپیوستگی ساختار لوله مگا تراس حرکت زلزله حرکت قوی انجام شده است

13. The demand for services such as water, gas and electricity is relatively inelastic.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای خدمات مانند آب، گاز و برق نسبتا inelastic است
[ترجمه گوگل]تقاضا برای خدمات مانند آب، گاز و برق نسبتا ناپایدار است

14. If patrons cut back their purchases by less than 10 percent, we would say that demand is inelastic.
[ترجمه ترگمان]اگر مشتریان با کم تر از ۱۰ درصد خرید خود را کاهش دهند، ما می گوییم که تقاضا inelastic است
[ترجمه گوگل]اگر مشتریان خرید خود را کمتر از 10 درصد کاهش دهند، می توان گفت که تقاضا غیرقابل تحمل است

inelastic supply and demand

عرضه و تقاضای انعطاف‌ناپذیر


inelasticity of demand

کشش‌ناپذیری تقاضا


پیشنهاد کاربران

( مهندسی عمران ) غیرالاستیک


کلمات دیگر: