کلمه جو
صفحه اصلی

hessian


معنی : ادم پولکی، ادم مزدور، وابسته به شهرهس
معانی دیگر : وابسته به ایالت هس hesse و مردم آن (در آلمان)، بومی ایالت هس، هر یک از مزدوران اهل ایالت هس که در انقلاب امریکا برای انگلیس جنگیدند، وابسته به شهرهس hesse

انگلیسی به فارسی

وابسته به شهر هس ( hesse )، آدم پولکی، آدم مزدور


حسنی، ادم پولکی، ادم مزدور، وابسته به شهرهس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of the German mercenaries that served with the British during the American Revolution.

• person who was born or resides in hess (central germany); german mercenary soldier (in particular soldier from hess) who was in british army during the american revolution; any mercenary soldier
of or relating to hesse (germany) or its people or culture
burlap, corse fabric made from jute (u.k.); fringed boot for man worn in england in the 19th century
hessian is a thick rough fabric that is used for making sacks.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کرباس - کنف

مترادف و متضاد

ادم پولکی (اسم)
hessian

ادم مزدور (اسم)
huckster, hessian

وابسته به شهر هس (صفت)
hessian

جملات نمونه

1. He overlaid the walls with hessian.
[ترجمه ترگمان]دیوارها را با گونی پر کرد
[ترجمه گوگل]او دیوارها را با Hessian پوشانده است

2. Then line the baskets with material, preferably hessian, and refill with fresh soil.
[ترجمه ترگمان]سپس زنبیل های پر از مواد، ترجیحا hessian را به هم وصل کنید و دوباره آن را با خاک تازه پر کنید
[ترجمه گوگل]سپس سبد را با مواد، ترجیحا هزنی و دوباره پر کردن با خاک تازه بکشید

3. Heavy plastic or hessian sacks are treasured and used repeatedly.
[ترجمه ترگمان]کیسه های پلاستیکی یا کیسه های پلاستیکی بسیار ارزشمند هستند و به طور مکرر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]کیسه های پلاستیکی و یا هسین گرانبها هستند و بارها مورد استفاده قرار می گیرند

4. At one end green plastic sheeting and hessian cloth provided shade from the desert sun.
[ترجمه ترگمان]در یک گوشه، پوشش های پلاستیکی پلاستیکی و پارچه ای آبی رنگی از آفتاب بیابان به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در یک طرف یک ورق سبز پلاستیکی سبز و پارچه ایسسی سایه ای از خورشید بیابانی فراهم می کند

5. Hessian cloth provides a rough homespun texture that was popular in the 1950s.
[ترجمه ترگمان]این پارچه بافت homespun ساده ای را فراهم می کند که در دهه ۱۹۵۰ محبوب بود
[ترجمه گوگل]پارچه Hessian یک بافت سرسفید است که در دهه 1950 مشهور شده است

6. Our bedroom curtains were made of brown hessian.
[ترجمه ترگمان]پرده های اتاق خواب ما از گونی قهوه ای ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]پرده های اتاق خواب ما ساخته شده از قهوه ایسین بود

7. Wallpaper them or cover them with fabric: felt, hessian, sacking, lining fabric or printed cotton.
[ترجمه ترگمان]کاغذدیواری را کاغذدیواری کنید و یا پارچه را با پارچه بپوشانید: احساس کنید، پارچه، پارچه آستر یا پنبه چاپی
[ترجمه گوگل]تصاویر پس زمینه آنها را و یا پوشش آنها را با پارچه: احساس، Hessian، غلاف، پارچه پوشش داده شده و یا پنبه چاپ شده

8. Apply grasscloth in the same way as paper-back hessian, smoothing the material in place with soft roller.
[ترجمه ترگمان]grasscloth را به همان روش به عنوان hessian پشت کاغذ اعمال کنید و مصالح را در جای خود با غلتک نرم صاف کنید
[ترجمه گوگل]روتختی را به همان شیوه ای که در پشت کاغذ قرار داده شده است را با استفاده از غلتک نرم و صاف کنید

9. But now the Hessian wakes, cutting off heads where he finds them.
[ترجمه ترگمان]اما حالا the بیدار می شود، سرشان را به جایی می برد که آن ها را می بیند
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر Hessian بیدار است، قطع سر در جایی که او آنها را پیدا کند

10. William was to provide 800 Hessian soldiers to help England stop the Revolution in America.
[ترجمه ترگمان]ویلیام قرار بود ۸۰۰ سرباز Hessian را برای کمک به انگلستان برای جلوگیری از انقلاب آمریکا فراهم کند
[ترجمه گوگل]ویلیام 800 سرباز حسی را برای کمک به انگلستان برای متوقف ساختن انقلاب در آمریکا آماده کرد

11. Hessian State Theatre in Wiesbaden, Germany is a complex theatre of drama, opera, ballet, concert, and youth stage.
[ترجمه ترگمان]تئاتر دولتی Hessian در ویسبادن، آلمان تئاتری پیچیده از درام، اپرا، باله، کنسرت و تئاتر است
[ترجمه گوگل]تئاتر ایالتی Hessian در ویستبادن، آلمان تئاتر پیچیده درام، اپرا، باله، کنسرت و مرحله جوانان است

12. Reuben wandered the streets, diligently searching for his hessian treasures.
[ترجمه ترگمان]رو زا در خیابان ها سرگردان بود و با جدیت دنبال گنج hessian می گشت
[ترجمه گوگل]روبن خیابان ها را سرگردان کرد، به شدت به دنبال گنجینه های حسنی خود رفت

13. Products of main interest are raw jute, hessian cloth and jute carpet backing.
[ترجمه ترگمان]محصولات سود اصلی عبارتند از jute خام، hessian hessian و backing jute
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی منحصر به فرد عبارتند از خالص خام، پارچه حسی و پشت فرش جوت

14. They were crouching and sitting behind the hessian screens in the classroom.
[ترجمه ترگمان]آن ها قوز کرده بودند و پشت پرده های hessian در کلاس نشسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در حال کج شدن بودند و در پشت نمایشگاه های حسینی در کلاس درس نشسته بودند

15. During wintertime John Lowson was rarely seen without his hessian sacks.
[ترجمه ترگمان]در فصل زمستان جان Lowson به ندرت بدون کیسه چرمی دیده می شد
[ترجمه گوگل]در طول زمستان جان لوزون به ندرت بدون کیسه های حسنی دیده می شد


کلمات دیگر: