رابطه ی متقابل، برهم بستگی، درهم تنیدگی، مناسبات مشترک، وابستگی بیکدیگر
interrelation
رابطه ی متقابل، برهم بستگی، درهم تنیدگی، مناسبات مشترک، وابستگی بیکدیگر
انگلیسی به فارسی
رابطهی متقابل، برهم بستگی، درهم تنیدگی
انگلیسی به انگلیسی
• reciprocal connection, interconnection, interdependence, mutual relation
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] ارتباط بینابینی - ارتباط میانی
جملات نمونه
1. Here the interrelation between ideology and action is particularly complex.
[ترجمه ترگمان]در اینجا رابطه متقابل بین ایدئولوژی و عمل به طور خاص پیچیده است
[ترجمه گوگل]در اینجا ارتباط بین ایدئولوژی و عمل به ویژه پیچیده است
[ترجمه گوگل]در اینجا ارتباط بین ایدئولوژی و عمل به ویژه پیچیده است
2. Practical uses of this technique, and the interrelation with other knowledge sources within the semantic analyser are discussed below.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای عملی این تکنیک و رابطه متقابل با سایر منابع دانش در تجزیه و تحلیل معنایی در زیر توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل]استفاده های عملی از این تکنیک و ارتباط آن با سایر منابع دانش در تجزیه و تحلیل معنایی در زیر شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]استفاده های عملی از این تکنیک و ارتباط آن با سایر منابع دانش در تجزیه و تحلیل معنایی در زیر شرح داده شده است
3. The consistency condition is defined and the interrelation between the consistency conditions is investigated.
[ترجمه ترگمان]شرایط سازگاری تعریف می شود و رابطه متقابل بین شرایط سازگاری مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شرایط سازگاری تعریف شده است و رابطه بین شرایط سازگاری بررسی شده است
[ترجمه گوگل]شرایط سازگاری تعریف شده است و رابطه بین شرایط سازگاری بررسی شده است
4. Objective:To probe into the interrelation between osteo porosis and old radius far end fracture.
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در رابطه با رابطه متقابل بین osteo porosis و شعاع قدیمی شکست
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین پوسته پوسته پوسته پوسته و شعاع قدیمی شکستگی دور
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین پوسته پوسته پوسته پوسته و شعاع قدیمی شکستگی دور
5. To analyze the interrelation of PTA, PX and PET in terms of price and profit fluctuation.
[ترجمه ترگمان]برای تجزیه و تحلیل رابطه متقابل PTA، PX و PET از نظر قیمت و نوسانات سود
[ترجمه گوگل]برای تحلیل رابطه PTA، PX و PET با توجه به نوسانات قیمت و سود
[ترجمه گوگل]برای تحلیل رابطه PTA، PX و PET با توجه به نوسانات قیمت و سود
6. Random variable, permissibility, independency and interrelation, which are easily confused, are common concepts in probability statistics.
[ترجمه ترگمان]متغیر تصادفی، مجاز، استقلال و رابطه متقابل، که به راحتی گیج می شوند، مفاهیم رایج در آمار احتمال هستند
[ترجمه گوگل]متغیر تصادفی، پذیرش، استقلال و ارتباطات، که به آسانی اشتباه گرفته می شوند، مفاهیم رایج در آمار احتمالات هستند
[ترجمه گوگل]متغیر تصادفی، پذیرش، استقلال و ارتباطات، که به آسانی اشتباه گرفته می شوند، مفاهیم رایج در آمار احتمالات هستند
7. Such is the interrelation between initiative and passivity, between superiority and inferiority.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل بین ابتکار و انفعال بین برتری و حقارت متقابل وجود دارد
[ترجمه گوگل]چنین رابطه ای میان ابتکار و انفعال، بین برتری و نابرابری است
[ترجمه گوگل]چنین رابطه ای میان ابتکار و انفعال، بین برتری و نابرابری است
8. Using this expression, the interrelation of the carrier density in each segment and the emission wavelength can be predicted while the laser is lasing.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این عبارت، رابطه متقابل تراکم حامل در هر بخش و طول موج انتشار را می توان پیش بینی کرد در حالی که لیزر lasing است
[ترجمه گوگل]با استفاده از این بیان، رابطه بین تراکم حامل در هر بخش و طول موج انتشار می تواند پیش بینی شود در حالی که لیزر است
[ترجمه گوگل]با استفاده از این بیان، رابطه بین تراکم حامل در هر بخش و طول موج انتشار می تواند پیش بینی شود در حالی که لیزر است
9. The interrelation of processes can be complex, resulting in process networks.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل فرآیندها می تواند پیچیده باشد و منجر به شبکه های پردازش می شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات فرایندها می تواند پیچیده باشد و در نتیجه شبکه های فرایندی را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ارتباطات فرایندها می تواند پیچیده باشد و در نتیجه شبکه های فرایندی را ایجاد کند
10. Internet is erected by voluntary interrelation of people, and is one's own master consciousness, and solitariness are important characteristics of internet space as well.
[ترجمه ترگمان]اینترنت با interrelation داوطلبانه از مردم بنا شده است، و خودش آگاهی اصلی فرد است، و solitariness ویژگی های مهمی در فضای اینترنت نیز محسوب می شود
[ترجمه گوگل]اینترنت توسط ارتباطات داوطلبانه مردم احاطه شده است و هویت اصلی خود یک شخص است، و یکپارچگی ویژگی های مهمی از فضای اینترنتی است
[ترجمه گوگل]اینترنت توسط ارتباطات داوطلبانه مردم احاطه شده است و هویت اصلی خود یک شخص است، و یکپارچگی ویژگی های مهمی از فضای اینترنتی است
11. The interrelation of habitat factors of white headed langur has also been stud.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل عوامل زیستگاهی langur با سطح سفید نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همبستگی عوامل زیست محیطی لنگور سفید سفید نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همبستگی عوامل زیست محیطی لنگور سفید سفید نیز مورد بررسی قرار گرفته است
12. The third part mainly studies on interrelation between religion and well - to - do society's building.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم به طور عمده بر رابطه متقابل بین مذهب و رفاه جامعه تاکید دارد
[ترجمه گوگل]قسمت سوم به طور عمده در مورد رابطه بین دین و ساختن جامعه به خوبی انجام می شود
[ترجمه گوگل]قسمت سوم به طور عمده در مورد رابطه بین دین و ساختن جامعه به خوبی انجام می شود
13. Objective To explore the interrelation between labor pains and puerperal depression state.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه متقابل بین درد کار و وضعیت افسردگی ناشی از زایمان
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین درد های کار و افسردگی پسران
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین درد های کار و افسردگی پسران
14. With computer, the main parameters and the interrelation of them have been analyzed.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کامپیوتر، پارامترهای اصلی و رابطه متقابل آن ها تحلیل شده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از رایانه، پارامترهای اصلی و رابطه آن ها مورد تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از رایانه، پارامترهای اصلی و رابطه آن ها مورد تحلیل قرار گرفته است
پیشنهاد کاربران
تعامل
ارتباط
در نظر داشته باشید با interaction فرق میکنه. در interaction یک واکنش در برابر کنش مقابل انجام می شود. چیزای منفی را هم شامل میشه مثلاً طرف مقابل به من فحش میده من با مشت میزنم توی صورتش! ولی در interrelation بارش مثبته و حاکی از رابطه با هم داشتن و جون جونی بودنه و برخلاف interaction الزاماً به ازای یه حرکت از طرف مقابل پاسخ متقابلی داده نمیشه کلاً حاکی از درهم تنیدگی ارتباطاته
کلمات دیگر: