1. sanitary inspector
بازرس اداره ی بهداشت
2. The inspector chalked O. K. on my baggage.
[ترجمه ترگمان]بازرس به فکر افتاد که او را به روی خود نگه دارد کی؟ روی چمدون هام
[ترجمه گوگل]بازرس چیپس O K در غرفه من
3. We had sundry visitations from the Tax Inspector.
[ترجمه ترگمان]ما یه سری اطلاعات مختلف از بازرس مالیاتی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما چندین بازدید از بازرس مالیاتی داشتیم
4. He held the rank of Chief Inspector.
[ترجمه ترگمان]او موقعیت بازرس را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او دارای رتبه بازرس اصلی بود
5. Inspector Marshall was commended for his professional and caring attitude.
[ترجمه ترگمان]بازرس مارشال از رفتار حرفه ای و caring ستایش می کرد
[ترجمه گوگل]بازرس مارشال به خاطر نگرش حرفه ای و مراقبتی او قدردانی شد
6. The country health agency has dedicated one inspector to monitor conditions in nursing homes.
[ترجمه ترگمان]اداره بهداشت کشور یک بازرس را به نظارت بر شرایط در خانه های سالمندان اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]آژانس بهداشت کشور یک بازرس را برای نظارت بر شرایط در خانه های پرستاری اختصاص داده است
7. I'd like to bring Inspector Lacey in on this investigation.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که بازرس \"لیسی\" رو توی این تحقیقات بیارم
[ترجمه گوگل]من می خواهم بازرس Lacey را در این تحقیق بیاورم
8. Inspector Banbury came up to see her, but she sent him away.
[ترجمه ترگمان]بازرس بری بن آمد تا او را ببیند، اما او را بیرون فرستاد
[ترجمه گوگل]بازرس بانbury آمد تا او را ببینید، اما او فرستاده او را دور
9. The School Inspector visited our school.
[ترجمه ترگمان]بازرس مدرسه به مدرسه ما رفته
[ترجمه گوگل]بازرس مدرسه از مدرسه دیدن کرد
10. The Chief Inspector disliked being overburdened with insignificant detail.
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه با جزئیات ناچیز مخالف بود
[ترجمه گوگل]بازرس ارشد نخواست که با جزئیات بسیار ناچیز روبرو شود
11. The building inspector is visiting the new housing project.
[ترجمه ترگمان]بازرس ساختمان در حال بازدید از پروژه جدید خانه سازی است
[ترجمه گوگل]بازرس ساختمان در حال بازدید از پروژه جدید مسکن است
12. Back at the station the Chief Inspector returned the call.
[ترجمه ترگمان]رئیس دفتر تلفن را پس گرفت و گفت: برگردید به ایستگاه
[ترجمه گوگل]در ایستگاه برگشت، بازرس رئیس تماس برگشت
13. The inspector criticized the slackness and incompetence of the staff.
[ترجمه ترگمان]بازرس از غفلت و عدم صلاحیت کارکنان انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]بازرس از شکوفایی و بی کفایتی کارکنان انتقاد کرد
14. A quick-thinking ticket inspector yanked an emergency cord.
[ترجمه ترگمان]یه کارآگاه سریع به سرعت یه سیم اضطراری بلند کرد
[ترجمه گوگل]یک بازرس تفریحی سریع فکر میکرد یک کابل اضطراری داشته باشد
15. The inspector dutifully recorded the date in a large red book.
[ترجمه ترگمان]بازرس به طور غریزی تاریخ را با یک کتاب قرمز بزرگ ثبت کرد
[ترجمه گوگل]بازرس با احتیاط تاریخ را در کتاب قرمز بزرگ ثبت کرد