کلمه جو
صفحه اصلی

insolation


خورشید دهی، آفتاب دادن، زیرآفتاب اندازی، (پزشکی) آفتاب درمانی، رجوع شود به: sunstroke

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) آفتاب درمانی


رجوع شود به: sunstroke


خورشید دهی، آفتاب دادن، زیرآفتاباندازی


(هواشناسی - میزان تابشگری دریافت شده از خورشید توسط یک سطح) خورتاب گیری


انزال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: exposure to sunlight, as for drying, bleaching, or other treatment.

(2) تعریف: sunstroke.

(3) تعریف: solar radiation received, or the rate of solar radiation per unit of surface or area.

• exposure to the light of the sun, act of placing in the sun

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تشعشع گرمایی خورشید - تابش آفتاب
[زمین شناسی] تابش آفتاب
[آب و خاک] تششع

جملات نمونه

1. This is you from seashore insolation return period of time, not only long spot and nigrescence, moreover the very long time with difficulty restores reason.
[ترجمه ترگمان]این شما هستید که از ساحل seashore به زمان دیگر باز می گردد، نه تنها نقطه طولانی و nigrescence، علاوه بر این، زمان بسیار طولانی که به سختی می تواند دلیل را دوباره برگرداند
[ترجمه گوگل]این شما از دوره بازگشت بازگشت به حالت ساحلی است، نه تنها نقطه طولانی و ناهنجاری، در عین حال زمان بسیار طولانی با دشواری، دلیل را بازسازی می کند

2. The insolation here is abundant, and the forest - free days are about 209 days every year.
[ترجمه ترگمان]The در اینجا فراوان است و روزه ای عاری از جنگل در حدود ۲۰۹ روز در سال است
[ترجمه گوگل]غفلت در اینجا فراوان است و روزهای آزاد جنگل هر سال حدود 209 روز است

3. Prevent hair extensive to fizzle out should prevent insolation and give or have a permanent wave: Many people think, the hair floats fizzling out is inherent, not changeable.
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از ریزش مو باعث می شود که بسوزد و یا موج دائمی داشته باشد: بسیاری از مردم فکر می کنند، مو شناور در آب شناور است، نه قابل تغییر است
[ترجمه گوگل]جلوگیری از گسترش موها به فشرده شدن باید از انزال جلوگیری کند و موج و یا دائمی داشته باشد: بسیاری از مردم فکر می کنند که موها شناور هستند و ذاتی هستند و قابل تغییر نیستند

4. After enjoying the insolation, if detected that the face burns because of the solarization appears inflamed, may nurse using the milk.
[ترجمه ترگمان]بعد از لذت بردن از the، در صورتی که تشخیص داده شود که صورت سوختگی ممکن است، به خاطر رنگ solarization ملتهب شده باشد، ممکن است پرستار از شیر استفاده کند
[ترجمه گوگل]پس از لذت بردن از انزال، اگر تشخیص دهد که صورت به دلیل خورشید به نظر می رسد التهاب، ممکن است با استفاده از شیر پرستار شود

5. Insolation power is equally coated on its furface, then curedby high frequency heating.
[ترجمه ترگمان]قدرت Insolation به طور مساوی بر روی furface آن پوشش داده می شود و سپس گرم کردن فرکانس بالا می شود
[ترجمه گوگل]قدرت insolation به طور مساوی بر روی furux پوشیده شده و سپس با حرارت بالا فرکانس گرم می شود

6. Weatherize your house, increase insolation, get a energe audit.
[ترجمه ترگمان]در خانه خود weatherize کنید، insolation را افزایش دهید، حسابرسی energe را به دست آورید
[ترجمه گوگل]خانه خود را آفتاب گردانید، ناخوشایند را افزایش دهید، یک حسابرسی قوی داشته باشید

7. Sheep overclothes can keep warm and prevent top of staple from insolation weathering and decrease the impurity and dust, increase wool yield and quality especially in chilliness area.
[ترجمه ترگمان]گوسفندان overclothes می توانند گرم نگه دارند و از بالا بردن سطح آب و هوا و کاهش ناخالصی و گرد و غبار، افزایش تولید پشم و کیفیت به ویژه در منطقه chilliness جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن پوست گوسفند می تواند گرم و جلوگیری از بالا آمدن اسفنج از هوای خفیف و کاهش ناخالصی و گرد و غبار، افزایش تولید پشم و کیفیت، به خصوص در منطقه چیلر

8. Don't speak, one can lazy pig to sleep with a rod, and three insolation, a person can follow one's inclinations no emotional baggage.
[ترجمه ترگمان]حرف نزن، آدم تنبل و تنبل می تواند با یک چوب و سه insolation بخوابد، یک نفر می تواند تمایلات جنسی را دنبال کند
[ترجمه گوگل]صحبت نکنید، می توانید یک خوک تنبل را با یک میله بخورید و سه نفس کشیدن، فرد می تواند به دنبال گرایشات هیچ غلط عاطفی باشد

9. Advantage: good adhesion and maintenance, keep warm, heat insolation, stable and endurable.
[ترجمه ترگمان]مزیت: چسبندگی و نگهداری خوب، گرم نگه داشتن، گرم بودن گرم، پایدار و قابل تحمل
[ترجمه گوگل]مزایا: چسبندگی خوب و نگهداری، گرم بودن، انجماد گرما، پایدار و قابل تحمل

10. Actually, want to absorb proper nutrition only, prevent excessive insolation and give or have a permanent wave, catch hair, hair colour and lustre still ameliorable .
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، می خواهید فقط مواد غذایی مناسب را جذب کنید، از insolation اضافی جلوگیری کنید و یا موج دائمی داشته باشید، مو، رنگ مو و درخشش خود را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]در واقع، می خواهم فقط مواد مغذی مناسب را جذب کنم، از انزال بیش از حد جلوگیری کنم و موج و یا دائمی داشته باشم، موها، رنگ مو و لبخند را هم از بین ببرم

11. The solar radiation that reaches the earth is called insolation meaning incoming solar radiation.
[ترجمه ترگمان]تابش خورشیدی که به زمین می رسد insolation نامیده می شود که به معنای تابش خورشیدی ورودی است
[ترجمه گوگل]تابش خورشیدی که به زمین می رسد، به نام خورشید به معنی تابش خورشیدی است

12. Also, the spatial distributions of annual and monthly total insolation over the country are computed and shown on maps separately.
[ترجمه ترگمان]همچنین توزیع فضایی of ماهانه و ماهانه در سراسر کشور محاسبه و در نقشه ها به طور جداگانه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]همچنین توزیع فضای بازتاب سالانه و ماهانه در کل کشور به صورت جداگانه محاسبه و نشان داده شده است

13. Deposited the WPC in outdoors should package completely and stack level up, avoid insolation and distortion.
[ترجمه ترگمان]deposited ها در فضای باز باید به طور کامل بسته شوند و سطح پشته را بالا ببرند، از insolation و اعوجاج اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]WPC ذخیره شده در خارج از منزل باید به طور کامل بسته و سطح پشته را بالا ببرد، از انزجار و تحریف جلوگیری کند

14. Its form is like the sound box of accordion, be double deck, facilitating heat insolation, free retractility, make no matter be, fluctuate to close, very easy.
[ترجمه ترگمان]شکل آن شبیه جعبه صدا of، عرشه دو طرفه، تسهیل انتقال حرارت، retractility آزاد، و هیچ فرقی ندارد، نوسان دارد، بسیار آسان است
[ترجمه گوگل]شکل آن مانند جعبه صدای آکاردئون، عرشه دوتایی، تضعیف انزوای گرما، حذف مجدد آزاد است، بدون توجه به آن، نوسان بسیار نزدیک، بسیار آسان است

پیشنهاد کاربران

insolation ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: خورتاب
تعریف: تابش خورشیدی دریافت‏شده در سطح زمین


کلمات دیگر: