کلمه جو
صفحه اصلی

hobnail


معنی : دهاتی، روستایی، گل میخ، میخ سرپهن
معانی دیگر : (برای تخت و پاشنه کفش) گل میخ، میخ پوتین، هر چیز تزئینی گل میخ مانند (مثلا میخ های سرقلمبه ی روی برخی از مبل ها)، گل می، می  سرپهن

انگلیسی به فارسی

گل میخ، میخ سرپهن، دهاتی، روستایی


هابیلن، گل میخ، میخ سرپهن، دهاتی، روستایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a short nail with a wide head, used on the soles of heavy shoes or boots to protect against wear.

• large-headed nail used for protecting the soles of heavy boots
put hobnails on the soles of boots

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] میخ سر پهن

مترادف و متضاد

دهاتی (اسم)
peasant, backwoodsman, villager, chuff, carl, clodhopper, boor, yokel, churl, hobnail, kern, villein

روستایی (اسم)
farmer, peasant, villager, clodhopper, boor, bucolic, commoner, cottager, yokel, churl, hobnail, georgic, kern, ruralist

گل میخ (اسم)
nail, stud, doornail, hobnail, spile

میخ سرپهن (اسم)
nail, hobnail

جملات نمونه

1. Not unless the climber had been wearing hobnailed boots.
[ترجمه ترگمان]مگه اینکه the کفش پاشنه بلند داشته باشه
[ترجمه گوگل]مگر اینکه کوهنورد با پوشیدن چکمه های شلواری کار نکرده باشد

2. The larder's all bare except for some hobnailed cheese and suicide biscuits.
[ترجمه ترگمان]خوراک گوشت خوک بود به غیر از پنیر میخ وند و بیسکوئیت خودکشی
[ترجمه گوگل]همه جاروبرقی ها بجز بعضی از پنیر های شسته شده و بیسکویت های انتحاری باریک هستند

3. Do red hobnail and hobnail of prop drawing form have without distinction?
[ترجمه ترگمان]آیا hobnail قرمز و hobnail فرم پذیرایی بدون هیچ تمایزی وجود دارند؟
[ترجمه گوگل]آیا نوشیدنی های قرمز و نوشیدنی از فرم قرعه کشی بدون تمایز وجود دارد؟

4. Papillary thyroid carcinoma with prominent hobnail features: a new aggressive variant of moderately differentiated papillary carcinoma.
[ترجمه ترگمان]غده تیروئید Papillary با ویژگی های برجسته hobnail: یک نوع تهاجمی جدید از carcinoma نسبتا متفاوت
[ترجمه گوگل]کارسینوم پاپیلر تیروئید با ویژگی های برجسته هابینیل: یک نوع جدید تهاجمی از کارسینوم پاپیلر نسبتا متفاوتی است

5. Hobnail appearance, seen clearly in this duct, is a helpful diagnostic feature.
[ترجمه ترگمان]ظاهر hobnail، که به وضوح در این لوله دیده می شود، یک ویژگی تشخیصی مفید است
[ترجمه گوگل]ظاهر Hobnail، به وضوح در این کانال دیده می شود، ویژگی تشخیص مفید است

6. Clearly they are clear cells, hobnail growths.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن ها سلول های پاک و hobnail هستند
[ترجمه گوگل]واضح است که آنها سلول های روشن، رشد hobnail هستند

7. Strut of cell of tube wall endodermis, appear hobnail kind dash forward to tubal antrum.
[ترجمه ترگمان]Strut سلول دیواره لوله، به نظر می رسد که با سرعت به سمت tubal antrum حرکت می کند
[ترجمه گوگل]استروئید سلول لوله اندودرمی دیافراگم، به نظر می رسد دندان تیغه ای به سمت آنتروم لوله تهیه شده است

8. Hobnail " medium long shoemaker in one's hand money does not want, depended on thinking of to mend shoes the professional morality of the industry. "
[ترجمه ترگمان]کفاش \"medium\" که در دست خود پول دارد، نمی خواهد به فکر اصلاح اخلاق حرفه ای صنعت باشد \"
[ترجمه گوگل]Hobnail 'شلوار کوتاه متوسط ​​در پول دست خود را نمی کند، به فکر فکر کردن به کفش کفش اخلاقی حرفه ای صنعت است '

9. His hobnail boots clattered on the stone floor.
[ترجمه ترگمان]چکمه های hobnail روی زمین سنگی به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]چکمه های نگین دار او بر روی کف سنگ کوبیدند

10. It was the sound of boots, heavy hobnail boots.
[ترجمه ترگمان]صدای پوتین های سنگین و چکمه های سنگین بود
[ترجمه گوگل]این صدای چکمه ها، چکمه های شلوار جین بود

11. Firm it with a duck-like waddling movement of your hobnailed boots.
[ترجمه ترگمان]با یه حرکت اردک … مثل یه حرکت مارپیچی از کفش های میخ شده تو
[ترجمه گوگل]آن را با حرکات دست و پا زدن اردک از چکمه های مورد علاقه خود را

12. Conclusions: Anastomosing hemangioma of the genitourinary tract is a rare neoplasm displaying some overlapping features of both sinusoidal hemangioma and hobnail hemangioma of soft tissue and skin.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Anastomosing hemangioma از دستگاه ادراری و تناسلی یک neoplasm نادر است که ویژگی های هم پوشانی هم hemangioma سینوسی و هم بافت hobnail را از بافت نرم و پوست نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: همانژیوم آناستوموزی دستگاه دستگاه ادراری تناسلی نئوپلاسم نادری است و برخی از ویژگی های همپوشانی هر دو همینژیوم سینوویی و همینگویوم هیبنیل بافت نرم و پوست را نشان می دهد

13. The epithelial elements were variable in cell types including cuboidal, hobnail and columnar cells.
[ترجمه ترگمان]عناصر پوششی در انواع سلولی از جمله cuboidal، hobnail و ستونی ستونی متغیر بودند
[ترجمه گوگل]عناصر اپیتلیال در انواع سلولی شامل سلول های کوبوئیدی، هابینیل و ستون ها متغیر بودند

14. In my time players had short hair, wore long shorts, and played in hobnail boots.
[ترجمه ترگمان]در زمان من بازیکنان کوتاهی داشتند، شلوارک بلندی پوشیده بودند و با چکمه های hobnail بازی می کردند
[ترجمه گوگل]در زمان بازی بازیکنان مو کوتاهی داشتند، شلوار بلند داشتند، و در چکمه های نگین دار بازی کردند


کلمات دیگر: