کلمه جو
صفحه اصلی

glass ceiling

انگلیسی به فارسی

سقف شیشه ای


انگلیسی به انگلیسی

• alleged limit on professional advancement imposed on women and minorities (form of racism and sexism)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سقف شیشه ای

جملات نمونه

1. In her current role she broke through the glass ceiling as the first woman to reach senior management level in the company.
[ترجمه M.N] او در نقش فعلی خود علیرغم مشکلات محدودیت زنان به عنوان اولین زن توانست به سطح مدیریتی ارشد در این شرکت برسد .
[ترجمه ترگمان]او در نقش فعلی خود از سقف شیشه ای عبور کرد و اولین زنی بود که توانست به سطح مدیریتی ارشد در این شرکت برسد
[ترجمه گوگل]در نقش فعلی او از طریق سقف شیشه ای به عنوان اولین زن برای رسیدن به سطح مدیریت ارشد در شرکت شکست خورده است

2. Various reasons are given for the apparent glass ceiling women hit in many professions.
[ترجمه ساراملایی] دلایل مختلفی برای محدودیت های کنونی زنان وجود داردکه بسیاری از حرفه ها دیده میشود
[ترجمه ترگمان]دلایل مختلفی برای زنان سقف شیشه ای وجود دارد که در بسیاری از حرفه ها مورد هدف قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]دلایل مختلفی برای زنان سقف شیشه ای ظاهر شده است که در بسیاری از حرفه ها دیده می شود

3. Goodhue shattered the glass ceiling as the first female publisher at Time Inc.
[ترجمه ترگمان]Goodhue سقف شیشه ای را به عنوان اولین ناشر زن در شرکت تایم از هم پاشید
[ترجمه گوگل]Goodhue سقف شیشه ای را به عنوان اولین ناشر زن در Time Inc

4. Maybe the stilettos are designed to shatter the glass ceiling, or at least to scratch it.
[ترجمه ترگمان]شاید کفش های خنجری برای خرد کردن سقف شیشه ای طراحی شده اند، یا حداقل برای خراش انداختن آن
[ترجمه گوگل]شاید دستمالهای مخصوص سقف شیشه ای را بشکنند یا حداقل آن را خراشیده کنند

5. The glass ceiling does not exist because they don't let it.
[ترجمه ترگمان]سقف شیشه ای اصلا وجود ندارد چون آن ها اجازه نمی دهند
[ترجمه گوگل]سقف شیشه ای وجود ندارد زیرا آنها اجازه نمی دهند

6. Many new immigrants are concerned about the glass ceiling in some organizations.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مهاجران جدید نگران سقف شیشه ای برخی از سازمان ها هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مهاجران جدید در مورد سقف شیشه ای در برخی از سازمان ها نگران هستند

7. Not all the women who broke the political glass ceiling had an easy start.
[ترجمه ترگمان]همه زنانی که سقف شیشه ای را شکستند، شروع آسانی بودند
[ترجمه گوگل]همه زنان که سقف شیشه ای سیاسی را شکستند، به راحتی شروع نشد

8. They're now seeing their daughters hitting the glass ceiling and they are horrified at the effects.
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون دختران خود را می بینند که به سقف شیشه ای اصابت کرده اند و از تاثیرات آن وحشت دارند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون دختران خود را می بینند که به سقف شیشه ای ضربه می زنند و در جلوه های وحشت زده می شوند

9. In the games room, supported by slate and iron pillars, a tracery of iron girders held the low glass ceiling.
[ترجمه ترگمان]در اتاق بازی ها که از ستون های سنگی و آهن پشتیبانی می شد، tracery از آهن، سقف شیشه ای پایینی را به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]در اتاق بازی، که توسط ستون های سنگی و آهن پشتیبانی می شود، یک سرسوزنی از سنگ های قیمتی سقف شیشه ای کم را نگه داشت

10. We've got to recognise that many women in our organisation, for example, perceive a glass ceiling.
[ترجمه ترگمان]ما باید تشخیص دهیم که بسیاری از زنان در سازمان ما، برای مثال، یک سقف شیشه ای را درک می کنند
[ترجمه گوگل]ما باید تشخیص دهیم که بسیاری از زنان در سازمان ما، به عنوان مثال، سقف شیشه ای را درک می کنند

11. If we're not making enough money we can blame it on the glass ceiling.
[ترجمه ترگمان]اگر به اندازه کافی پول تهیه نکنیم می توانیم آن را روی سقف شیشه ای سرزنش کنیم
[ترجمه گوگل]اگر پول کافی نداشته باشیم می توانیم آن را روی سقف شیشه ای سرزنش کنیم

12. Job-hopping is supposed to take place naturally when you reach the glass ceiling at your job.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که جهش شغلی به طور طبیعی زمانی رخ دهد که شما به سقف شیشه ای در کارتان برسید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به سقف شیشه ای در محل کار خود می رسید، به طور طبیعی کار می کند

13. The Lunar Bed holds a queen-size mattress resting on a six-foot-tall platform with an enclosed dome glass ceiling.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب قمری یک تشک اندازه ملکه دارد که روی یک سکوی شش فوتی با یک سقف شیشه ای گنبد دار قرار دارد
[ترجمه گوگل]اتاق خواب قمری دارای یک تشک ملکه ای است که در یک پلت فرم شش پا بلند با سقف شیشه ای گنبد قرار گرفته است

14. This article therefore takes the following three policies into examination, namely part-time policy, child care policy and glass ceiling phenomenon.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این مقاله سه سیاست زیر را در نظر می گیرد، یعنی سیاست نیمه وقت، سیاست مراقبت کودک و پدیده سقف شیشه ای
[ترجمه گوگل]بنابراین، این مقاله به بررسی سه سیاست زیر میپردازد: سیاست پاره وقت، سیاست مراقبت از کودکان و پدیده سقف شیشه ای

پیشنهاد کاربران

موانع مدیریتی زنان ( نظریه ی سازمانی به این نام هم داریم )

محدوده خیالی برای محدود کردن فعالیت زنان ( هرچند که ازنظر قانونی مانعی نباشد )

یه خط قرمز فرضی برای خانوم ها که جلوگیری می کنه از ابنکه موفق باشن تو کارشون . حتی اگه قانون خاصی در این باره وجود نداشته باشه.

حد پیشرفت مخصوصا زنان. نهایت پیشرفت

an imaginary limit that prevents women from being successful , even though there are no actual laws or rules to stop them.

عقاید مرد سالاری و محدودیت هایی برای زنان که جلوگیری میکنه از موفقیت و پیشرفتشون حتی اگر قانونی در این باره نباشه

معنی این کلمه میشه: محدوده ی خیالی برای محدود کردن فعالیت زنان ( هر چند که از نظر قانونی مانعی نباشد )

محدودیت های زنان . گاها نانوشته .

یعنی محدودیت خاصی برای جنش مؤنث و زنان که اجازه نمیده کار های خاصی رو انجام بدن، امروزه این موضوع خیلی پر رنگ شده توسط افراد مختلف و زنان زیادی در این باره فعالیت میکنند و یکی از دلایل اینکه زنان در اشتغال زایی و پیدا کردن شغل پیشرفت کردند هم همین است ( هر چند که در برخی موارد مشاهده میشه بیش از حد این اتفاق میفته و دیگه مادران زیاد به کودکان خودشون توجه نمیکنن و این بد هست و. . . که خودتون دیگه برید سرچ کنید حال نوشتم ندارم )


کلمات دیگر: