کلمه جو
صفحه اصلی

intellection


معنی : تعقل، تفهم
معانی دیگر : تفکر، خردورزی

انگلیسی به فارسی

تعقل، تفهم


اندیشه، تعقل، تفهم


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] انتقال - درک

مترادف و متضاد

تعقل (اسم)
intellection

تفهم (اسم)
intellection

جملات نمونه

1. The real life is guided by our incorporeal intellection.
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعی توسط intellection غیر مادی ما هدایت می شود
[ترجمه گوگل]زندگی واقعی هدایت شده توسط فکر غیرمستقیم ما است

2. The instinct intellection and abstract intellection exist in the human_based controlling procedure, the instinct intellection is the main intellection.
[ترجمه ترگمان]غریزه intellection و intellection در فرآیند کنترل مبتنی بر انسان وجود دارند، غریزه intellection اصلی است
[ترجمه گوگل]اندیشه غریزی و تفکر انتزاعی در فرایند کنترل مبتنی بر انسان وجود دارد، ذهن غریزی ذهن اصلی است

3. Sign language accords with the intellection habit and cognitive mode of deaf people and they have natural advantages to grasp it.
[ترجمه ترگمان]زبان اشاره با عادت intellection و شیوه شناختی افراد ناشنوا انطباق دارد و مزایای طبیعی برای درک آن دارند
[ترجمه گوگل]زبان اشاره با هنر عادت و شناختی افراد ناشنوا سازگار است و مزایای طبیعی آنها را درک می کند

4. What are these causes due to change the intellection of land?
[ترجمه ترگمان]این علل ناشی از تغییر the زمین چیست؟
[ترجمه گوگل]علت این است که علت تغییر ذهن زمین چیست؟

5. With "cooperation, innovation, intellection", Amsam will keep always provide high quality, perfect price, and high technology products to our partners.
[ترجمه ترگمان]با \"هم کاری، نوآوری، نوآوری\"، Amsam همیشه کیفیت عالی، قیمت کامل، و محصولات با فن آوری بالا را به شرکای ما عرضه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با همکاری، نوآوری، تفکر، Amsam همواره با کیفیت بالا، قیمت مناسب و محصولات با تکنولوژی بالا به شرکای ما ادامه خواهد داد

6. Bartender: Dent! I intellection you were dead!
[ترجمه ترگمان] \"متصدی\" ای کاش مرده بودی!
[ترجمه گوگل]بطری: دنت! من عقل تو مرده بودم!

7. Ethos of culture is considered to be an intellection and an orientation of value, which are reflected in social substance, social system and social genius.
[ترجمه ترگمان]Ethos فرهنگ یک intellection و جهت گیری ارزش است که در اصل اجتماعی، نظام اجتماعی و نبوغ اجتماعی منعکس می شود
[ترجمه گوگل]ائوتوس فرهنگ به عنوان یک اندیشه و جهت گیری ارزش محسوب می شود که در ابعاد اجتماعی، نظام اجتماعی و نبوغ اجتماعی منعکس می شود

8. I never intellection I'd be here.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت فکر نمی کردم اینجا باشم
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت فکر نمیکردم اینجا باشم

9. Another term for the final result of intellection, that is to say a person's accumulated knowledge, is the "acquired intellect".
[ترجمه ترگمان]عبارت دیگر برای نتیجه نهایی of، یعنی گفتن دانش جمع شده یک فرد، \"هوش به دست آمده\" است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اصطلاحات برای نتیجه نهایی عقل، یعنی دانش انباشته شده شخصی، «عقل به دست آمده» است

10. According to the viewpoint of modern control theory, many advantages are provided in PID control, i. e., the inherent robustness and intellection.
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه نظریه کنترل مدرن، مزایای بسیاری در کنترل PID ارایه شده است ای قدرت ذاتی و قابلیت اعتماد به نفس
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه مدرن کنترل، مزایای بسیاری در کنترل PID ارائه شده است الف- استحکام ذاتی و عقل

11. The Joint Meeting shall be convened by the Municipal Government or be convened by the municipal intellection property department upon authorization of the Municipal Government.
[ترجمه ترگمان]جلسه مشترک باید توسط دولت شهری تشکیل شود یا توسط بخش دارایی intellection شهرداری به منظور اجازه دولت شهرداری تشکیل شود
[ترجمه گوگل]جلسه مشترک باید توسط دولت شهرداری برگزار شود یا با مجوز از دولت شهرداری، توسط اداره املاک تفکر شهری تشکیل شود

12. In life, no one talks as they do in a Shawn play, but after reading, or seeing, one, you're more apt to: he gives clear voice to the process of intellection.
[ترجمه ترگمان]در زندگی، هیچ کس با بازی Shawn هنوز حرف نمی زند، اما بعد از خواندن، یا دیدن، آدم،: او صدای واضحی به فرآیند of می دهد
[ترجمه گوگل]در زندگی، هیچ کس به عنوان آنها در یک بازی شان صحبت نمی کند، اما بعد از خواندن یا دیدن، شما بیشتر از این به راحتی می توانید بگویید: صدای روشن را به فرآیند عقل می دهد

13. This is another way of viewing freedom, maybe in the final riddance, or in the intellection of spirit, we will get the true freedom.
[ترجمه ترگمان]این روش دیگری برای دیدن آزادی است، شاید در آخرین riddance، یا در the روح، ما آزادی حقیقی را به دست خواهیم آورد
[ترجمه گوگل]این یک راه دیگر برای مشاهده آزادی است، شاید در نهایت نهایی شدن، یا در اندیشه روح، ما آزادی واقعی را خواهیم گرفت

14. Navigation system is a popular and difficult subject in robotics, serving as a basic module for robot automatic system, it has great influence on mobility and intellection of mobile robot.
[ترجمه ترگمان]سیستم ناوبری یک موضوع محبوب و دشوار در رباتیک می باشد که به عنوان یک ماژول پایه ای برای سیستم اتوماتیک ربات عمل می کند، و تاثیر زیادی بر تحرک و intellection ربات متحرک دارد
[ترجمه گوگل]سیستم ناوبری یک موضوع محبوب و دشوار در رباتیک است و به عنوان یک ماژول پایه برای سیستم اتوماتیک ربات عمل می کند و تاثیر زیادی بر تحرک و تفکر ربات موبایل دارد


کلمات دیگر: