معنی : نهر، گودال، فرو زمین، فرو رفتگی در پوسته زمین
معانی دیگر : (زمین شناسی - باریکه ی زمین که بین دو گسل قرار گرفته و نسبت به زمین های اطراف گود تر باشد) فرو زمین
graben
معنی : نهر، گودال، فرو زمین، فرو رفتگی در پوسته زمین
معانی دیگر : (زمین شناسی - باریکه ی زمین که بین دو گسل قرار گرفته و نسبت به زمین های اطراف گود تر باشد) فرو زمین
انگلیسی به فارسی
فرو زمین، نهر، گودال، فرو رفتگی در پوسته زمین
گربن، گودال، فرو زمین، نهر، فرو رفتگی در پوسته زمین
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] فروافتاده بوم - گودال - فروزمین
[زمین شناسی] فرو زمین پایین افتادگی،اگر قطعه ای از پوسته زمین، در اثرفعالیت دو گسل نرمال که آن را محدود می کند با لغزش تقریبا مساوی، از نواحی اطراف پایینتر قرار گیرد، آن را فروزمین می نامند. گسلهای نرمال بوجود آورنده فروزمین اغلب پر شیب می باشند
[معدن] فرو افت (زمین شناسی ساختمانی)
[زمین شناسی] فرو زمین پایین افتادگی،اگر قطعه ای از پوسته زمین، در اثرفعالیت دو گسل نرمال که آن را محدود می کند با لغزش تقریبا مساوی، از نواحی اطراف پایینتر قرار گیرد، آن را فروزمین می نامند. گسلهای نرمال بوجود آورنده فروزمین اغلب پر شیب می باشند
[معدن] فرو افت (زمین شناسی ساختمانی)
مترادف و متضاد
نهر (اسم)
stream, arroyo, creek, raceway, dyke, dike, slough, graben
گودال (اسم)
hole, swag, grave, trench, pit, cavern, puddle, cavity, sinkhole, fossa, fosse, fovea, vesicle, sinus, graben
فرو زمین (اسم)
graben
فرو رفتگی در پوسته زمین (اسم)
graben
پیشنهاد کاربران
graben ( زمینشناسی )
واژه مصوب: فروبوم
تعریف: واحد یا قطعۀ ساختاری کشیده و به نسبت فروافتادهای از پوسته که از دو بَرِ بلند خود با گسل محصور شود
واژه مصوب: فروبوم
تعریف: واحد یا قطعۀ ساختاری کشیده و به نسبت فروافتادهای از پوسته که از دو بَرِ بلند خود با گسل محصور شود
کلمات دیگر: