کلمه جو
صفحه اصلی

hydrant


معنی : شیر آتش نشانی، لوله ابکش
معانی دیگر : شیر بزرگ (در پیاده روها و غیره برای آب برداری و آتش نشانی)، لوله ابکش اب انبار

انگلیسی به فارسی

لوله ابکش (اب انبار)، شیر اتش نشانی


هیدرانت، شیر آتش نشانی، لوله ابکش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an upright pipe with a valve from which water can be drawn from a water main.
مشابه: plug

• upright pipe with one or more nozzles which takes water from a water main; water faucet
a fire hydrant is a pipe in the street which supplies water for putting out fires.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شیر آتش نشانی
[مهندسی گاز] شیراب، شیرآتشنشانی
[زمین شناسی] شیر آتش نشانی

مترادف و متضاد

شیر آتش نشانی (اسم)
hydrant

لوله ابکش (اسم)
hydrant

جملات نمونه

1. In 190 a fire hydrant saved the city.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۰، شیر آتش نشانی شهر را نجات داد
[ترجمه گوگل]در سال 190 یک هیدرنت آتش نشانی را نجات داد

2. It was as if a fire hydrant burst directly upon a group of thirsty street urchins.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که شیر آتش نشانی مستقیما بر روی گروهی از بچه های thirsty منفجر می شد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد یک آتش نشانی به طور مستقیم بر روی یک گروه از یخچال های خیابانی تشنه است

3. Water had to be ferried from the nearest hydrant using a bowser.
[ترجمه ترگمان]آب باید از نزدیک ترین دریچه با استفاده از a عبور داده می شد
[ترجمه گوگل]آب باید از نزدیکترین هیدرنت با استفاده از bowser منتقل شود

4. She was built like a fire hydrant.
[ترجمه ترگمان]مثل شیر آتش نشانی ساخته شده بو
[ترجمه گوگل]او مانند یک شیر آتش نشانی ساخته شده بود

5. In the cold and freezing area, preventing hydrant pipes congealment and heat preservation is a very important problem in the architectural feedwater and drainage design.
[ترجمه ترگمان]در ناحیه سرد و منجمد کننده، پیش گیری از لوله های شیر آتش نشانی و حفاظت از گرما یک مساله بسیار مهم در طراحی معماری و طراحی زه کشی است
[ترجمه گوگل]در منطقه سرد و یخ زدگی، جلوگیری از انقباض لوله های هیدرنت و حفظ حرارت، یک مشکل بسیار مهم در طراحی فاضلاب معماری و زهکشی است

6. Fire hydrant system and sprinkling system should be connected by galvanized steel pipe of threaded connection.
[ترجمه ترگمان]سیستم دریچه آتش نشانی و سیستم آب پاش باید با لوله فولادی گالوانیزه از اتصال threaded متصل شوند
[ترجمه گوگل]سیستم هیدرودر آتش نشانی و سیستم آبیاری باید توسط لوله فولادی گالوانیزه اتصالات رشته متصل شوند

7. Takes upward thrust when opening hydrant valve and reduces operating torque.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دریچه شیر باز شود فشار به سمت بالا می رود و گشتاور عملکردی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]در هنگام افتتاح دریچه ی هیدرولیک به سمت بالا حرکت می کند و گشتاور عملیاتی را کاهش می دهد

8. No feeding pump is foreseen for external fire hydrant system.
[ترجمه ترگمان]هیچ پمپ تغذیه برای سیستم دریچه آتش خارجی پیش بینی نمی شود
[ترجمه گوگل]هیچ پمپ تغذیه ای برای سیستم های آتش نشانی خارجی وجود ندارد

9. Each individual hydrant and valve shall incorporate a label to designate its function.
[ترجمه ترگمان]هر شیر دریچه و شیر می تواند یک برچسب برای مشخص کردن عملکرد خود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هر هیدرنت و دریچه فرد باید یک برچسب برای تعیین عملکرد آن داشته باشد

10. Transfer case, different size Hydrant; Compreser body precisicen casting; Duefile casting; Wear high - chromium iron casting and heating - proof casting.
[ترجمه ترگمان]پرونده انتقال، اندازه متفاوت Hydrant؛ ریخته گری precisicen بدنه؛ ریخته گری Duefile؛ Wear ریخته گری با کروم بالا و ریخته گری -
[ترجمه گوگل]مورد انتقال، اندازه هیدرات؛ ریخته گری دقیق بدن کامپرسر؛ ریخته گری با دقت ریخته گری آهن ریخته گری کروم و ریخته گری گرمایشی را بپوشید

11. No hydrant system at this airport.
[ترجمه ترگمان]هیچ سیستم دریچه در این فرودگاه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ سیستم هیدرنتین در این فرودگاه وجود ندارد

12. I attached the hose to the hydrant and watered the flowers in the garden.
[ترجمه ترگمان]لوله را به شیر آب متصل کردم و گل ها را در باغ انداختم
[ترجمه گوگل]من شیلنگ را به هیدرانت متصل کردم و گل ها را در باغ آبکش کردم

13. This paper discusses how to set indoor hydrant in architecture.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد چگونگی تنظیم دریچه سرپوشیده در معماری بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد نحوه تعویض هیدرنتین در معماری بحث می کند

14. A fountain of water gushed from the broken fire hydrant.
[ترجمه ترگمان]لوله آب از لوله آتش نشانی شکسته سرازیر شد
[ترجمه گوگل]یک چشمه آب از آتشفشان شکسته شد

پیشنهاد کاربران

لوله مخصوص جریان آب شهری


کلمات دیگر: