1. These hummocks vary in size from coins to basketballs.
[ترجمه ترگمان]این پشته های از سکه تا basketballs فرق دارند
[ترجمه گوگل]این پرچم ها از سکه تا بسکتبال متفاوت هستند
2. The elongated, slightly oval hummock could hardly be called a grave, more a burial mound.
[ترجمه ترگمان]قوس درازی که در hummock بود به زحمت می توان گورستان دفن کرد
[ترجمه گوگل]به طور کلی کوچک کوچک، بیرونی بلند و کوچک، به سختی می تواند به عنوان قبر نامیده می شود، بیشتر گودال دفن شده است
3. The hummocks denied any sure footing.
[ترجمه ترگمان]hummocks هر گونه footing را رد کردند
[ترجمه گوگل]هومیوکس هرگونه اطمینان را رد کرد
4. Some short scarps and hummocks in this region probably also originate from the Caloris impact.
[ترجمه ترگمان]برخی از scarps و پشته های کوتاه در این منطقه احتمالا از تاثیر Caloris سرچشمه می گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از گونه های کوتاه و پرچرب در این منطقه احتمالا از اثر Caloris نیز می آیند
5. Time after time I stumbled over some hummock of tough grass, and once I went into a creek up to my shoulders.
[ترجمه ترگمان]مدتی پس از گذشت زمان بر فراز توده های علف خشک سکندری خوردم و یک بار به نهر کوچکی که روی شانه هایم بود رفتم
[ترجمه گوگل]بعد از مدتی من چند ماهه از چمن های سخت خرد شدم و یک بار به شانه هایم رفتم
6. The wide belt of dune-land with its hummocks and scrubby grass growing out of the sand was deserted at that hour.
[ترجمه ترگمان]در آن ساعت، کمربند عریض و وسیعی که علف های شنی آن را پوشانده بودند، در آن ساعت متروک مانده بود
[ترجمه گوگل]کمربند گسترده ای از زمین های دونات با علف های پوشیده از آن و علف های پوشیده از شن و ماسه در همان ساعت دفن شد
7. There was a particular hummock of coral that caused the green vans to slow to a crawl, gears clashing as they shifted down.
[ترجمه ترگمان]در توده مرجانی خاصی وجود داشت که باعث می شد که ون های سبز به سرعت حرکت کنند و به سمت پایین حرکت کنند
[ترجمه گوگل]یک مرجان خاص از مرجان وجود داشت که باعث شد تا وانت های سبز به خزیدن آهسته برسد و چرخش های چرخشی را از بین می برد
8. He was still standing on the hummock piping the fife in the long dusk.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در قله کوه ایستاده بود و در تاریکی شب صدای نی و نی را زیر و رو می کرد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم در خلال دراز مدت ایستاده بود
9. High up on the hummock, I am free, free to walk my horse.
[ترجمه ترگمان]در the علیا، آزاد و آزاد هستم که اسبم را پیاده کنم
[ترجمه گوگل]بالا بر روی پرتقال، من آزاد، آزاد اسب من است
10. Where the ground is slightly drier, in the coniferous woods, there are smooth rounded hummocks of a pale turquoise moss.
[ترجمه ترگمان]جایی که زمین کمی خشک تر است، در جنگل های انبوه، پشته های smooth گرد و صیقلی پوشیده از خزه فیروزه ای رنگی وجود دارند
[ترجمه گوگل]جایی که زمین کمی خشک تر است، در جنگل های مخروطی، یک قطره صاف گرد و خاکی از خزه فوم فیروزه وجود دارد
11. Squeezed by the pressure of the water, the ice had formed into towering hummocks in the center of the river.
[ترجمه ترگمان]در فشار آب، یخ به صورت پشته های سربه فلک کشیده در مرکز رودخانه شکل گرفت
[ترجمه گوگل]یخ در فشار آب نفوذ کرده و در مرکز رودخانه یخ زده بود
12. I've never seen such terrible country; it was a constant stumble over grassy hummocks and peat-bogs.
[ترجمه ترگمان]من تا به حال چنین کشوری را ندیده بودم؛ این یک سکندری دایمی بر روی تپه های پوشیده از علف و باتلاق ها بود
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین کشور وحشتناکی را دیده ام؛ آن را به طور مداوم در حال بارگذاری بر روی پرتقال علفی و خرچنگ های صخره ای بود
13. The weeds on the path, crisp with frost, were slippery white hummocks in the darkness leading to the door.
[ترجمه ترگمان]علف های کنار جاده، علف های خشک و یخ زده در تاریکی در تاریکی در تاریکی به سمت در حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]علف های هرز در مسیر، ترد با یخ زدگی، پرتقال سفید مایل به لغزش در تاریکی که منجر به درب می شود
14. Cushion plant A plant that forms a tight low hummock as an adaptation to cold and dry or windy situations.
[ترجمه ترگمان]گیاه کوشن گیاهی است که a پایینی را به عنوان سازگاری با شرایط سرد و خشک و خشک تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]گیاه کاسنی گیاهی است که به عنوان سازگاری با شرایط سرد و خش و یا باتوم به عنوان یک پرتقال کم ارتفاع شکل می گیرد