کلمه جو
صفحه اصلی

gravitation


معنی : تمایل، گرایش، جاذبه، کشش، قوه جاذبه
معانی دیگر : (فیزیک) قوه ی جاذبه، گرانش (که کلیه ی اجسام را به سوی هم می کشد و نیروی آن به جرم بستگی دارد)، جذب

انگلیسی به فارسی

گرایش، کشش، جاذبه، قوه جاذبه، تمایل


گرانش، جاذبه، گرایش، قوه جاذبه، کشش، تمایل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gravitational (adj.), gravitationally (adv.)
(1) تعریف: the force of mutual attraction, as between planets, stars, or particles.
مشابه: gravity

(2) تعریف: the act or process of moving in response to this force.
مشابه: gravity

(3) تعریف: a movement toward something attractive.

- the gravitation of theater people to New York
[ترجمه ترگمان] جاذبه مردم تئاتر به نیویورک
[ترجمه گوگل] گران شدن تئاتر به نیویورک

• force of gravity, force of attraction between two masses; tendency to move toward
gravitation is the force which causes objects to be attracted towards each other; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] قوه ى جاذبه، گرانش (که کلیه ى اجسام را به سوى هم می کشد و نیروى آن به جرم بستگی دارد)
[عمران و معماری] جاذبه - گرانش - ثقل
[مهندسی گاز] جاذبه، قوه جاذبه، کشش
[زمین شناسی] گرانش،ثقل،جاذبه، جاذبه متقابل بین اجرام و ذرات ماده در جهان .
[ریاضیات] ثقل، گرایش

مترادف و متضاد

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

گرایش (اسم)
inspiration, orientation, tendency, trend, propensity, attitude, tropism, gravitation, ism

جاذبه (اسم)
attraction, gravitation

کشش (اسم)
attraction, tract, reach, extension, tension, tug, magnetism, draw, haul, gravitation, traction, pull, strain, twitch, inducement, haulage, towage, twitch grass

قوه جاذبه (اسم)
gravitation

mutual attraction


Synonyms: planetary motion, gravity


جملات نمونه

1. gravitation is the main reason for ebb and flow
نیروی جاذبه سبب اصلی جزر و مد است.

2. the law of gravitation
قانون جاذبه

3. the force exerted by gravitation
نیرویی که توسط جاذبه ایجاد می شود

4. By gravitation the sun and planets act and react upon one another.
[ترجمه ترگمان]با جاذبه خورشید و سیارات به یکدیگر عمل می کنند و نسبت به یکدیگر واکنش نشان می دهند
[ترجمه گوگل]با گرانش، خورشید و سیارات به یکدیگر عمل می کنند و واکنش نشان می دهند

5. Gravitation is not responsible for people falling in love.
[ترجمه ترگمان]Gravitation مسئول افتادن افرادی که عاشق می شوند نیست
[ترجمه گوگل]گرانش مسوولیت عشق مردم است

6. The sun's gravitation was bending the beam of light.
[ترجمه ترگمان]جاذبه خورشید پرتو نور را خم کرده بود
[ترجمه گوگل]گرانش خورشید پرتو نور را خم کرده است

7. It is gravitation that causes the apple to fall.
[ترجمه ترگمان]این جاذبه است که باعث سقوط سیب می شود
[ترجمه گوگل]این گرانش است که سبب سقوط سیب میشود

8. The gravitation of country people to/towards the capital began in the 1920s.
[ترجمه ترگمان]جاذبه مردم کشور نسبت به پایتخت در دهه ۱۹۲۰ شروع شد
[ترجمه گوگل]گران شدن مردم کشور به سمت سرمایه در دهه 1920 آغاز شد

9. Newton worried about that when his theory of gravitation required apparently instantaneous interaction between two distant objects.
[ترجمه ترگمان]نیوتن در این باره نگران بود که نظریه جاذبه او مستلزم تعامل آنی بین دو شی دور بود
[ترجمه گوگل]نیوتن در مورد آن نگران بود زمانی که نظریه ی گرانش او، به نظر می رسید متقاطع لحظه ای بین دو اشیاء دور است

10. It sounds almost like an adumbration of gravitation.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا شبیه به یک جاذبه جاذبه است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تقریبا مثل گرانش است

11. However, the parallel between a linear acceleration and gravitation is conceptually simpler.
[ترجمه ترگمان]با این حال، موازی بین یک شتاب خطی و گرانش به لحاظ مفهومی ساده تر است
[ترجمه گوگل]با این حال، موازی بین شتاب خطی و گرانشی مفهومی ساده تر است

12. Newton's law of universal gravitation has been extremely useful.
[ترجمه ترگمان]قانون جاذبه جهانی نیوتن بسیار مفید بوده است
[ترجمه گوگل]قانون نیوتن گرانش جهانی بسیار مفید است

13. The universal gravitation field is described by imaginary number in the paper. It's energy density is negative real number. And it accord with conservation of energy.
[ترجمه ترگمان]میدان جاذبه جهانی با اعداد موهومی در این مقاله توصیف می شود تراکم انرژی عدد حقیقی منفی است و این روش با حفاظت از انرژی سازگار است
[ترجمه گوگل]میدان گرانشی جهانی با تعداد خیالی در مقاله توصیف شده است چگالی انرژی این عدد منفی است و آن را با حفاظت از انرژی سازگار است

14. Who discovered the Law of Gravitation?
[ترجمه ترگمان]چه کسی قانون gravitation را کشف کرد؟
[ترجمه گوگل]کیست که قانون گرانش را کشف کرد؟

15. Newton's law of gravitation refers to the force between two particles.
[ترجمه ترگمان]قانون جاذبه نیوتن به نیروی بین دو ذره اشاره دارد
[ترجمه گوگل]قانون گرانش نیوتن به نیروی بین دو ذره اشاره دارد

The force exerted by gravitation.

نیرویی که توسط جاذبه ایجاد می‌شود.


the earth's gravitational force

نیروی گرانش زمین


پیشنهاد کاربران

به چراییِ هم ریشگیِ هر2زبان ، واژه - گرویدن - بهترین برابرش اَست

gravitation ( فیزیک )
واژه مصوب: گرانش
تعریف: نیروی ربایشی متقابل بین تمامی جِرم های موجود در عالم


کلمات دیگر: