معنی : رنده، میله های اهنی، شبکه، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، قفس اهنی، صدای تصادم، زندان، سابیدن، بزور ستاندن، ساییدن، ازردن، حبس کردن، رنده کردن، با شبکه مجهز کردن، شبکه دار کردن، صدای خشن دراوردن
معانی دیگر : رنده کردن (خیار و هویج و غیره)، (شی را با صدای خش خش بر جسم زبری) مالیدن یا ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم ساییدن، آزردن، ناراحت کردن، عصبی کردن یا شدن، نرده یا دیواره ی آهنی، رنده (برای ریزه کردن خیار و پنیر و غیره)، شومینه، چهار پایه ی آهنی درون شومینه (که هیزم را روی آن قرار می دهند)، چهار پایه ی آهنی اجاق (که دیگ یا کتری را روی آن قرار می دهند)، منقل، آتشدان، اجاق، (معدن) ورقه ی آهن سوراخ دار یا سرند سیم کلفت (که سنگ معدن را با آن سرند می کنند)، زنبورک، نرده دار کردن، پنجره، میله های اهخنی، صدای تصادم نیزه و شمشیر، شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن، بهم سای