کلمه جو
صفحه اصلی

granular


معنی : دارای دانه های ریز، دانه دانه
معانی دیگر : شامل دانه یا حبه، دانه دار، دانه مانند، حبه مانند، دانه ای

انگلیسی به فارسی

دانه دانه، دارای دانه های ریز


دانه ای، دارای دانه های ریز، دانه دانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: granularly (adv.), granularity (n.)
(1) تعریف: made up of, containing, or resembling small particles or grains.

(2) تعریف: having a surface that appears to be made up of small particles or grains; grainy.

• consisting of granules; grainy; coarse; resembling grain
something that is granular is composed of a lot of granules, or has the texture or appearance of being composed of a lot of granules; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] دانه ای
[عمران و معماری] دانه ای
[زمین شناسی] دانه ای
[ریاضیات] دانه ای، مدور، هسته ای، دانه دار
[پلیمر] دانه ای
[آب و خاک] دانه دانه ای

مترادف و متضاد

دارای دانه های ریز (صفت)
granular

دانه دانه (صفت)
granular

جملات نمونه

1. The substance is hard and granular.
[ترجمه ترگمان]ماده سخت و دانه دانه است
[ترجمه گوگل]ماده سخت و دانه ای است

2. Granulites are like their textural equivalents, granular igneous rocks, in being mosaics of interlocking crystals of roughly equal size.
[ترجمه ترگمان]Granulites شبیه به معادل های textural خود هستند و سنگ های آذرین دانه دانه نیز در mosaics با ابعاد تقریبا برابر قرار دارند
[ترجمه گوگل]گرانولیت ها مانند معادلات بافتی خود، سنگ های آذرین گرانولی هستند، که در آن موزاییک های بلورهای متقارن تقریبا مساوی هستند

3. If overheated it will become granular, so spoiling the delicate texture of the truffles.
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از حد گرم شده، دانه دانه خواهد بود، پس بافت ظریف of ها را خراب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد گرم شود، تبدیل به دانه می شود، بنابراین بافت ظریف ترفون خراب می شود

4. The real thing is granular, not powdery.
[ترجمه ترگمان]چیز واقعی دانه دانه است، نه پودر
[ترجمه گوگل]چیزی که واقعی است گرانول، نه پودر است

5. Freeze dried instant coffee is always more granular and chunky than instant coffee powder.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه، قهوه، همیشه دانه دانه و خپله از پودر قهوه است
[ترجمه گوگل]قهوه فوری خشک شده همیشه قهوه تلخ و شیرین تر از پودر قهوه فوری است

6. We observe no evidence for granular superconductivity.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ مدرکی برای تشخیص granular نداریم
[ترجمه گوگل]ما هیچ شواهدی برای ابررسانایی دانه گرانشی مشاهده نمی کنیم

7. Secondly, experiments are carried out to study the granular flow characters considering the size of drawing hole, size of grain and type of material by index grain method.
[ترجمه ترگمان]دوم، آزمایش ها برای مطالعه ویژگی های جریان دانه ای با توجه به اندازه حفره، اندازه دانه و نوع ماده با روش دانه شاخص انجام می شود
[ترجمه گوگل]دوم، آزمایشات انجام شده برای بررسی کاراکترهای جریان گرانول با توجه به اندازه سوراخ قرمز، اندازه دانه و نوع ماده توسط روش دانه شاخص انجام می شود

8. Electron-dense granular calcium depositions in different number were observed in dilated cisternae of rough endoplasmic reticulum, and vacuolated mitochondria.
[ترجمه ترگمان]رسوبات کاتیون درهم پیچیده الکترون در تعداد مختلفی در cisternae گشاد شده از شبکه اندو پلاسمیک زمخت و میتوکندری vacuolated مشاهده شد
[ترجمه گوگل]رسوبات الکترونی دانه های کلسیم در تعداد مختلف در cisternae dilated از reticulum اندوپلاسمی خشن و میوکونتری vacuolated مشاهده شد

9. Granular materials are not only simple but also vagarious.
[ترجمه ترگمان]مواد granular نه تنها ساده هستند بلکه vagarious نیز هستند
[ترجمه گوگل]مواد گرانول نه تنها ساده، بلکه شفاف است

10. At higher magnification, the granular pink exudate of Pneumocystis carinii pneumonia is seen.
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی بالاتر، exudate صورتی granular of carinii دیده می شود
[ترجمه گوگل]در بزرگنمایی بالاتر، عصاره صورتی دانه ای پنوموسیستیس کارنیی پنومونی دیده می شود

11. Cotton candy is filamentous, but it is a granular crystal - sugar produced.
[ترجمه ترگمان]شکلات پنبه filamentous است اما یک crystal دانه ای است که تولید می شود
[ترجمه گوگل]آب نبات آب نبات دارای فیبر است، اما کریستال دانه ای - شکر تولید شده است

12. In operational phase, the color of granular sludge in each compartment are bright black, the sludge concentration gradually become larger, the methanogenic activity also increased.
[ترجمه ترگمان]در مرحله عملیاتی، رنگ رسوب دانه ای در هر محفظه سیاه روشن است، غلظت رسوب به تدریج بزرگ تر می شود، فعالیت methanogenic نیز افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در مرحله عملیاتی، رنگ لجن گرانول در هر محفظه سیاه و سفید روشن است، غلظت لجن به تدریج بزرگتر می شود، فعالیت متانوگنی نیز افزایش می یابد

13. construction and maintenance equipment - Granular mixture spreading machines - Terminology and definition of performances - Part 1: road finisher.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات ساخت و تعمیر و نگهداری - granular ترکیبی از ماشین ها - اصطلاحات و تعریفی از اجرا - بخش ۱: finisher جاده
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز و تعمیر و نگهداری تجهیزات - ماشین آلات پخش مخلوط گرانول - اصطلاحات و تعاریف عملکرد - قسمت 1: جاده پایان

14. Granular materials for various bags, such asJujube, soup, granules, drying, sugar, coffee. Suitable for medium and small enterprises of all types of automated production.
[ترجمه ترگمان]مواد granular برای کیسه های مختلف مثل سوپ، سوپ، گرانول، خشک کردن، شکر، قهوه مناسب برای شرکت های کوچک و کوچک از همه انواع تولید خودکار
[ترجمه گوگل]مواد گرانول برای کیسه های مختلف، مانند Jujube، سوپ، گرانول، خشک کردن، شکر، قهوه مناسب برای شرکت های متوسط ​​و کوچک از انواع تولید اتوماتیک

15. The granulation mechanism of undercooled granular grains is owing to the dendrite breaking - up and recrystallization.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم granulation دانه های دانه ای به علت شکستن dendrite و up است
[ترجمه گوگل]مکانیسم گرانولازی دانه های خرد شده دانه ای به علت شکستن و کریستال شدن دندریت است

پیشنهاد کاربران

دانه ای

ریزِ جزئیات

granular description
توصیف مفصل

صفت: جزئی تر، جزء به جزء، ریزتر، مفصل، بتفصیل

به معنی دانه ای، غیر چسبنده ( خاک و پی )

( سیستم، دستگاه و . . . ) دقیق

به نقل از هزاره:
1. دانه دانه
2. زبر، خشن

ریزدانه ای ، ریزدانه مانند ، ریزدانه دار

سمباده مانند ، دارای رویه زبر ، ریگناک

granular ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ریزدانه‏ای
تعریف: به شکل ریزدانه


کلمات دیگر: