1. The reptile's skin is tough and scaly.
[ترجمه ترگمان]پوست خزنده زمخت و فلس دار است
[ترجمه گوگل]پوست خزنده سخت و مقعدی است
2. I get scaly patches on my scalp.
[ترجمه ترگمان]تکه های فلس فلس دار را روی پوست سرم می گذارم
[ترجمه گوگل]من بر روی پوست سرم تکه های جلا می گیرم
3. If your skin becomes red, sore or very scaly, consult your doctor.
[ترجمه ترگمان]اگر پوست شما سرخ، زخمی یا بسیار فلس دار می شود، با پزشک خود مشورت کنید
[ترجمه گوگل]اگر پوست شما قرمز، دچار درد و یا بسیار پوسیده شود، با پزشک خود مشورت کنید
4. Symptoms are scaly skin, itching, inflammation and blisters.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها پوست، خارش، التهاب و تاول هستند
[ترجمه گوگل]علائم پوست پوسیده، خارش، التهاب و لرز است
5. Dandruff is characterized by a scaly and sometimes itchy scalp.
[ترجمه ترگمان]Dandruff با یک پوست سر فلس دار و گاهی اوقات خارش پوست شناخته می شود
[ترجمه گوگل]شوره سر با پوستی و گاه خارش دار مشخص می شود
6. This is characterised by a scaly and sometimes itchy scalp, but it shouldn't be red or sore.
[ترجمه ترگمان]این باعث خارش پوست سر و گاهی اوقات خارش پوست می شود، اما نباید قرمز و یا زخمی باشد
[ترجمه گوگل]این با یک پوست سر و پا و گاه خارش دار مشخص می شود، اما نباید قرمز یا درد باشد
7. That snake, however, in all its wriggling, scaly glory, would never find its way into network fare.
[ترجمه ترگمان]با این همه، آن مار در تمامی شکوه و جلال و شکوه فلس دار هرگز راه خود را در آن پیدا نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این مار، با این حال، در تمام شکافش، شکوه جزیی، هرگز راه خود را به کرایه شبکه پیدا نمی کند
8. An awareness crept upon him with dank, scaly fingers.
[ترجمه ترگمان]یک آگاهی بر او چیره شد و انگشتان فلس دار و فلس دار بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]آگاهی بر روی او با انگشتان دست و پا زدن پر شده بود
9. As Ornithischosus increased in size its scaly skin replaced the bony armour as the danger from predators lessened.
[ترجمه ترگمان]وقتی Ornithischosus افزایش یافت، پوست فلس دار آن جای زره استخوانی را گرفت و خطر شکارچیان کاهش یافت
[ترجمه گوگل]همانطور که Ornithischosus در اندازه افزایش یافت، پوست زخمی اش جایگزین زره های استخوانی به عنوان خطر از شکارچیان کاهش یافته است
10. Only the legs of birds show the tough scaly skin that reflects their reptilian ancestry.
[ترجمه ترگمان]تنها پاهای پرندگان پوست فلس دار و فلس دار خود را نشان می دهند که نشان دهنده نسب بخش خزنده آن ها است
[ترجمه گوگل]فقط پاهای پرندگان نشان می دهد پوست چاقوی سخت که نشان دهنده اجداد خدایان آنها است
11. From the road the Church looked diseased, scaly, malnourished.
[ترجمه ترگمان]کلیسا از جاده بیمار و scaly و سو تغذیه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]از جاده کلیسا بیمار، پوسته پوسته شده، سوء تغذیه به نظر می رسید
12. The scaly skin of reptiles is ideally suited for development into sharply spiked armour.
[ترجمه ترگمان]پوست فلس دار خزندگان به طور ایده آل برای توسعه با زره تیز و تیز مناسب است
[ترجمه گوگل]پوست پوسیده خزندگان به طور ایده آل برای توسعه به زره های تیزه ای تیرگی مناسب است
13. To relieve tight or scaly skin, add a teaspoon of fine oil to your bathwater.
[ترجمه ترگمان]برای تسکین دادن پوست سخت و یا فلس دار، یک قاشق چای خوری روغن خوب به bathwater اضافه کنید
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن پوست تنگ یا پوسته پوسته شده، یک قاشق چای خوری روغن خوب را به حمام آب اضافه کنید
14. Their warty, slimy and sometimes scaly skins can be almost any colour.
[ترجمه ترگمان]پوست Their، لزج و بعضی وقت ها پوست فلس دار می توانند تقریبا رنگ دیگری داشته باشند
[ترجمه گوگل]پوسته های خشمگین، باریک و گاه پوشیده می توانند تقریبا هر رنگی باشند
15. The fish-heads floated at the top, their scaly jaws agog, eve-sockets empty.
[ترجمه ترگمان]کله ماهی در بالای آن شناور بود
[ترجمه گوگل]سرهای ماهی در بالای صفحه شناور شده اند، فک های چاق و چسبیده آن، انحناء خالی است