کلمه جو
صفحه اصلی

salubrious


معنی : سودمند، سازگار، گوارا، سالم، صحت بخش
معانی دیگر : تندرستی آور، فرخنده

انگلیسی به فارسی

سازگار، گوارا، سالم، صحت بخش، سودمند


سالم، گوارا، سازگار، صحت بخش، سودمند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: salubriously (adv.), salubriousness (n.), salubrity (n.)
• : تعریف: favorable to good health; healthy; wholesome.
مترادف: healthful, salutary, wholesome
متضاد: insalubrious
مشابه: beneficial, healthy, nutritious, therapeutic, tonic

- Red wine appears to be salubrious if drunk in moderation.
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد شراب قرمز، اگر در حد اعتدال مست باشد، سالم و سالم به نظر می رسد
[ترجمه گوگل] شراب قرمز به نظر می رسد سالم به نظر می رسد اگر معتاد در معتاد

• healthful, promoting good health
a place that is salubrious is pleasant and healthy; a formal word.

مترادف و متضاد

سودمند (صفت)
good, available, useful, handy, subservient, conducive, advantageous, beneficial, lucrative, constructive, beneficent, commodious, salubrious, fructuous, instrumental, purposive, serviceable, salutary

سازگار (صفت)
fit, suitable, compatible, correspondent, becoming, matchable, wholesome, salubrious

گوارا (صفت)
soft, tasty, digestible, digestive, salubrious

سالم (صفت)
well, valid, whole, sound, healthy, wholesome, healthful, lucid, salubrious, hale, intact, safe and sound, in good condition, sane

صحت بخش (صفت)
salubrious

health-giving


Synonyms: beneficial, good, healthful, healthy, hygienic, invigorating, salutary, sanitary, wholesome


Antonyms: insalubrious, unhealthy, unwholesome


جملات نمونه

1. The surroundings were not very salubrious.
[ترجمه ترگمان]این محیط سالم و سالم به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]محیط اطراف خیلی خوشایند نیست

2. He doesn't live in a very salubrious part of town.
[ترجمه ترگمان]در بخش very از شهر زندگی نمی کند
[ترجمه گوگل]او در یک بخش بسیار خوشایند شهر زندگی نمی کند

3. We followed a stream up Salubrious Passage before squeezing ourselves through a small twisting passage to bring us back above ground.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال یک نهر کوهستانی بودیم که قبل از اینکه ما را از میان یک معبر باریک عبور کنیم تا ما را از زمین جدا کند، عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ما قبل از اینکه خودمان را از طریق عبور از پیچ و تاب کوچک فشار دهیم تا ما را از زمین بیرون بیاندازیم، جریان را به سوی Passage Salubrious رفتیم

4. The street was residential, not very salubrious, with the worn-down air of a shoe which has had too much use.
[ترجمه ترگمان]خیابان مسکونی بود، نه سالم و سالم، با هوای فرسوده از کفش که بیش از حد مصرف کرده بود
[ترجمه گوگل]خیابان مسکونی بود، بسیار خوشایند نیست، با هوا فرسوده کفش که استفاده بیش از حد داشته است

5. The existing plant, which was none too salubrious, had already attracted much comment.
[ترجمه ترگمان]کارخانه کنونی که بیش از حد قابل قیاس نبود، قبلا نظرات بسیاری را به خود جلب کرده بود
[ترجمه گوگل]گیاه موجود، که هیچ وقت خیلی خوشایند نبود، قبلا مورد توجه زیادی قرار گرفته بود

6. Other employers have resorted to less salubrious solutions.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان دیگر به راه حل های کم تر salubrious متوسل شده اند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان دیگر به راه حل های کم اهمیت تر احتیاج دارند

7. Paper victories aside, the salubrious effect on humans was also recognized early on.
[ترجمه ترگمان]پیروزی های کاغذی کنار گذاشته شدند، اثر salubrious بر روی انسان ها نیز زود به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]پیروزی های کاغذی کنار گذاشته شده، تأثیر شاداب کننده بر انسان نیز به زودی شناخته شد

8. They live in a very salubrious area.
[ترجمه ترگمان]آن ها در منطقه بسیار salubrious زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در یک منطقه بسیار شلوغ زندگی می کنند

9. Kennington is a not particularly salubrious part of London.
[ترجمه ترگمان]محله کنینگتن یک قسمت از لندن نیست
[ترجمه گوگل]کننینگتون بخش مهمی از لندن نیست

10. We had to move to a house in a less salubrious area.
[ترجمه ترگمان]ما باید به یک خانه در منطقه ای کم تر از آن نقل مکان کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم به یک خانه در یک منطقه کمتر شلوغ حرکت کنیم

11. The latter now choose to use what they regard as the more salubrious transportation of the motor car or the aeroplane.
[ترجمه ترگمان]حالا دومی تصمیم می گیرد از چیزی که آن ها به عنوان وسیله حمل و نقل بیشتر اتومبیل و یا هواپیما استفاده می کنند، استفاده کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این شرکت تصمیم به استفاده از آنچه که آنها به عنوان حمل و نقل شایسته تر از ماشین یا هواپیما در نظر می گیرد

12. The center of the geocentric cosmos had not been salubrious.
[ترجمه ترگمان]مرکز \"geocentric geocentric\" هنوز ساخته نشده بود
[ترجمه گوگل]مرکز کیهان ژئوسنتریک سالم نبوده است

13. It was a stark and modern slab overlooking the city, sporting a salubrious entrance with a brass-topped stairwell.
[ترجمه ترگمان]یک قطعه سنگی سرد و مدرن بود که مشرف به شهر بود و یک ورودی سالم از بالای پلکان داشت
[ترجمه گوگل]این یک تخته سنگی مدرن و مدرن با منظره ای از شهر بود که یک ورودی خوشایند با پله های برنجی بالا داشت

14. I believe helping others is one of the most positive, salubrious forms of social calisthenics.
[ترجمه ترگمان]معتقدم که کمک به دیگران یکی از the اشکال salubrious اجتماعی است
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که کمک به دیگران یکی از شایسته ترین و شایسته ترین شکل های کلاسیست های اجتماعی است

پیشنهاد کاربران

گوارا ، صحت بخش

صحت بخش گوارا

صحت بخش ، سودمند گوارا
enjoyable لذت بخش انرژی بخش نیرو بخشی لذت بردنی
enjoyable days in the alongside sea
روزهای لذت بخش در کنار دریا

مفید، فایده بخش، موثر، نافع، سودبخش، نتیجه بخش، ثمربخش، مثمر

غذا یا محیط سالم و تمیز



کلمات دیگر: