1. The unit disc certainly ought to count as recursive!
[ترجمه ترگمان]سی دی سی قطعا باید مثل بازگشتی به حساب بیاد
[ترجمه گوگل]دیسک واحد قطعا باید به عنوان بازگشتی شمارش شود!
2. Recursive branching is also a good metaphor for the embryonic development of plants and animals generally.
[ترجمه ترگمان]شاخه بازگشتی نیز یک استعاره خوب برای رشد و تکامل جنینی گیاهان و حیوانات به طور کلی است
[ترجمه گوگل]انشعاب مجدد نیز یک استعاره خوب برای رشد جنین گیاهان و حیوانات است
3. The second fragment is a recursive method to actually walk through the document representation and perform the modifications.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم یک روش بازگشتی است که در واقع از طریق نمایش اسناد عبور می کند و تغییرات را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]قطعه دوم یک روش بازگشتی است که در حقیقت از طریق نمایندگی سند راه می رود و تغییرات را انجام می دهد
4. Based on recursive definition idea in existing technique of developing loop invariants, two new strategies for developing loop invariants on complicated recursive problems are presented.
[ترجمه ترگمان]مبتنی بر ایده تعریف بازگشتی در تکنیک موجود در حال توسعه invariants، دو راهبرد جدید برای توسعه حلقه در مسایل بازگشتی پیچیده ارائه شده است
[ترجمه گوگل]براساس ایده تعریف بازگشتی در تکنیک موجود از معادلات حلقه در حال توسعه، دو استراتژی جدید برای ایجاد معادلات حلقه بر روی مشکلات بازگشتی پیچیده ارائه شده است
5. The domain model is a recursive data structure of nested objects that can be serialized as XML.
[ترجمه ترگمان]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیا تودرتو است که می توان بصورت سریالی به عنوان XML استفاده کرد
[ترجمه گوگل]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیاء توزیع شده است که می تواند به صورت XML به صورت سریال منتشر شود
6. So recursive function will not get the right results.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تابع بازگشتی نتایج درستی بدست نخواهد آورد
[ترجمه گوگل]بنابراین عملکرد بازگشتی نتایج درستی به دست نخواهد آورد
7. It generates the summary by a recursive deterministic algorithm based on the iterated representation of a document.
[ترجمه ترگمان]این مقاله خلاصه را توسط یک الگوریتم قطعی بازگشتی براساس تکرار تکرار یک سند تولید می کند
[ترجمه گوگل]این خلاصه را با یک الگوریتم قطعی بازگشتی بر مبنای نمایش تکراری یک سند تولید می کند
8. In Listing the xsl:apply-templates instruction replaces the recursive call.
[ترجمه ترگمان]در فهرست the: دستورالعمل های به کار گرفته شده جایگزین فراخوانی بازگشتی است
[ترجمه گوگل]در لیست، دستور xsl application-templates جایگزین تماس برگشت پذیر می شود
9. With each recursive step, cross products with one additional Permutation Group are formed.
[ترجمه ترگمان]با هر گام بازگشتی، محصولات متقاطع با یک گروه Permutation دیگر شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]با هر گام بازگشتی، محصولات متقاطع با یک گروه Permutation دیگر تشکیل می شوند
10. Compared with traditional method, a new recursive procedure was designed to decrease the needed memory capacity.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با روش سنتی، یک روش بازگشتی جدید برای کاهش ظرفیت حافظه مورد نیاز طراحی شد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با روش سنتی، یک روش بازگشتی جدید برای کاهش ظرفیت حافظه مورد نیاز طراحی شده است
11. Tags: damage random element stochastic finite recursive method, structures, diagnosis, frame.
[ترجمه ترگمان]برچسب ها: آسیب به عنصر تصادفی تصادفی، روش بازگشتی محدود متناهی، ساختار، تشخیص، چارچوب
[ترجمه گوگل]برچسب ها عنصر تصادفی تصادفی تصادفی روش مجدد محدود، ساختار، تشخیص، قاب
12. He pays special attention to the recursive nature of XSLT coding.
[ترجمه ترگمان]او توجه ویژه ای به ماهیت بازگشتی کدگذاری XSLT دارد
[ترجمه گوگل]او توجه ویژه ای به ماهیت بازگشتی برنامه نویسی XSLT دارد
13. The answer is that it uses a recursive process.
[ترجمه ترگمان]پاسخ این است که از یک فرآیند بازگشتی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]پاسخ این است که از یک فرآیند بازگشتی استفاده می کند
14. A step-by-step problem-solving procedure, especially an established, recursive computational procedure for solving a problem in a finite number of steps.
[ترجمه ترگمان]یک روش حل مساله گام به گام، به خصوص یک روش محاسباتی بازگشتی برای حل یک مساله در تعداد متناهی از گام ها
[ترجمه گوگل]یک روش گام به گام حل مسئله، به ویژه یک روش محاسباتی بازگشتی ثابت، برای حل یک مشکل در تعداد محدودی از مراحل
15. A recursive formula of the nonlinear observer is derived by using the blok pulse function which can be easily implemented on-line with microcomputer.
[ترجمه ترگمان]یک فرمول بازگشتی برای ناظر غیر خطی با استفاده از تابع پالس blok مشتق شده است که می تواند به راحتی بر روی خط با میکرو کامپیوتر پیاده سازی شود
[ترجمه گوگل]یک فرمول بازگشتی از ناظر غیرخطی با استفاده از تابع pulse بلاک که می تواند به راحتی بر روی خط با میکرو رایانه اجرا شود، مشتق می شود