کلمه جو
صفحه اصلی

scabby


معنی : جرب دار، دله دار، گردار، دارای خالهای جرب مانند
معانی دیگر : پوشیده از دله یا کبره، دله گرفته، گر، جرب زده

انگلیسی به فارسی

دله دار، گردار، جرب دار، دارای خالهای جرب مانند


scabby، جرب دار، دله دار، گردار، دارای خالهای جرب مانند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: scabbier, scabbiest
مشتقات: scabbily (adv.), scabbiness (n.)
• : تعریف: covered with or consisting of scabs; having scabs.

• covered with scabs; infected with scabies; mean, contemptible
if your skin is scabby, it is covered with scabs.

مترادف و متضاد

جرب دار (صفت)
scabious, mangy, scabby

دله دار (صفت)
scabious, scabby

گردار (صفت)
scabby

دارای خالهای جرب مانند (صفت)
scabby

جملات نمونه

1. He had short trousers and scabby knees.
[ترجمه ترگمان]شلوار کوتاه و knees داشت
[ترجمه گوگل]او شلوار کوتاه و زانو زخم داشت

2. Two scabby males lunged together, fighting at, and then on top of, his feet.
[ترجمه ترگمان]دو مرد scabby به هم حمله ور شدند و با هم دعوا کردند و بعد روی پاهایش بلند شدند
[ترجمه گوگل]دو مرد چاق و چاق با هم درگیر شدند، در حال مبارزه، و سپس در بالای، پای او

3. The scabby, festering evil went out of him at the touch of this holy place.
[ترجمه ترگمان]ای scabby، که در دست این مکان مقدس افتاده بود از او بیرون رفت
[ترجمه گوگل]بدبختی، بدبختی و بدبختی از لشکر این مکان مقدس خارج شد

4. They rounded off with a scabby diatribe against the black choir in the Seventh Day Adventist Church whose voices lit the evenings.
[ترجمه ترگمان]آن ها با خشم شدیدی علیه گروه کر سیاه در کلیسای ادونتیست روز هفتم گرد آمدند که صدای آن ها عصرها را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]آنها در یک کلیسای هفتم و هفتم که صدای شبانه را روشن می کردند، با یک کت و شلوار سیاه پوست در کلیسای سیاه چیده شدند

5. How was nose defeated fast and scabby ? Good fast?
[ترجمه ترگمان]دماغ چطور به این سرعت و scabby شکست خورد؟ چه سریع؟
[ترجمه گوگل]بینی چگونه شکست خورد و سریع شد؟ خوب سریع؟

6. After the operation, is cut heal scabby good?
[ترجمه ترگمان]پس از عمل جراحی باید به صورت scabby خوب عمل کرد؟
[ترجمه گوگل]پس از عمل، برش زخم برداشته شده است؟

7. Scabby lesions on pastern, teats, vulva and scrotum.
[ترجمه ترگمان]جراحت های ناشی از آسیب مربوط به بخولق، مهبل و بیضه
[ترجمه گوگل]ضایعات ناشی از چروک بر روی پاستور، نارنج، ولو و اسکروتوم

8. Scabby lesions were mainly formed on potato surface, which brings economic losses because of reduced marketability of table stock, the value of processing, and seed potato tubers.
[ترجمه ترگمان]ضایعات scabby عمدتا بر روی سطح سیب زمینی تشکیل شده اند که ضررهای اقتصادی را به دلیل کاهش marketability سهام میز، ارزش پردازش و tubers سیب زمینی به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]ضایعات پوستی به طور عمده بر روی سطح سیب زمینی شکل می گیرد، که باعث کاهش زیان های اقتصادی به دلیل کاهش قابلیت فروش سهام میزبان، ارزش پردازش و غده سیب زمینی بذر می شود

9. Want to manure the whole place over, scabby soil.
[ترجمه ترگمان]می خوای همه جا رو کود کنی، ای خاک scabby
[ترجمه گوگل]میخواهید تمام زمین را به خاک بچسبانید

10. Does the scabby meeting after fracture disappear?
[ترجمه ترگمان]اون meeting بعد از ناپدید شدن شکستگی داره؟
[ترجمه گوگل]آیا جلسه ناخوشایند بعد از شکست ناپدید می شود؟

11. Or young with scabby knees.
[ترجمه ترگمان]یا جوان با scabby
[ترجمه گوگل]یا جوان با زانوهای کمچرب

12. She's got me by the jeans - the hand's scabby - she's got some skin disease.
[ترجمه ترگمان]اون منو با شلوار جینم گیر اورده - اون scabby داره - یه مقدار بیماری پوستی داره
[ترجمه گوگل]او با شلوار جین از من گرفته است - دست چروک - او برخی از بیماری های پوستی

13. I don't look at the face, only at the scabby hand.
[ترجمه ترگمان]به صورتش نگاه نمی کنم، فقط در دست scabby
[ترجمه گوگل]من به چهره نگاه نمی کنم، فقط در دست چاق و چله

14. Results After 10 days of treatment, the facial and oral herpes became dry and scabby, with healing of oral erosion. All patients recovered from herpes zoster without complications after 20 days.
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از ۱۰ روز درمان، تب خال و دهانی خشک، خشک و کچل شد و فرسایش دهانی همراه داشت تمام بیمارانی که از تب خال تناسلی فارغ التحصیل شده بودند، پس از ۲۰ روز دچار مشکل شدند
[ترجمه گوگل]نتایج پس از 10 روز درمان تب خال صورت و دهان خشک و چرک با بهبودی فرسایش دهان می شود همه بیماران پس از 20 روز از عفونت تبخالی بدون عارضه رد شدند

15. Right eye is facial be equivalent to trigeminal mandible raising distributinging area and on the right side of cervical those who bleb bequeath falls is scabby .
[ترجمه ترگمان]چشم راست شبیه فک trigeminal است که ناحیه distributinging را بالا می برد و در سمت راست گردن کسانی که bleb را رها می کنند کچل است
[ترجمه گوگل]چشم راست چهره معادل محدوده تومور مغزی سه وجهی است و در سمت راست گردن رحم، کسانی که سقوط می کنند، تقلبی است


کلمات دیگر: