کلمه جو
صفحه اصلی

recognizable


معنی : مشخص، قابل تشخیص، شناختنی، باز شناختنی، شناخت پذیر
معانی دیگر : قابل شناسایی

انگلیسی به فارسی

شناختنی، قابل تشخیص، شناخت پذیر


باز شناختنی، شناخت پذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: that is or can be recognized.

- He was barely recognizable after his illness.
[ترجمه ترگمان] بعد از بیماری او به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل] او پس از بیماری خود به سختی قابل تشخیص بود
- Louis Armstrong's recognizable style.
[ترجمه ترگمان] سبک قابل تشخیص لویی آرمسترانگ
[ترجمه گوگل] سبک قابل تشخیص لوئیس آرمسترانگ

• identifiable, determinable, able to be distinguished, can be recognized (also recognisable)
something that is recognizable is easy to recognize or identify.

مترادف و متضاد

مشخص (صفت)
specified, determined, defined, ascertained, specific, distinctive, well-known, distinguished, famous, recognizable

قابل تشخیص (صفت)
differentiable, recognizable

شناختنی (صفت)
recognizable

باز شناختنی (صفت)
recognizable

شناخت پذیر (صفت)
recognizable

جملات نمونه

1. John's car was easily recognizable in the car park.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل جان به راحتی در پارکینگ خودرو قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]ماشین جان به راحتی قابل شناسایی در پارک ماشین بود

2. The bird is recognizable by its flattened beak.
[ترجمه ترگمان]منقار با منقار مسطح آن قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]این پرنده به وسیله یقه ی صاف آن قابل تشخیص است

3. Little of the music was recognizable.
[ترجمه ترگمان]کمی از موسیقی قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]کمی از موسیقی قابل تشخیص بود

4. This situation produces recognizable stress symptoms.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت علائم استرس قابل تشخیص را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این وضعیت علائم استرس قابل تشخیص را ایجاد می کند

5. The Eiffel Tower in Paris is an instantly recognizable landmark.
[ترجمه ترگمان]برج ایفل در پاریس یک نقطه برجسته قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]برج ایفل در پاریس نقطه عطفی قابل تشخیص است

6. She was barely recognizable as the girl I had known at school.
[ترجمه ترگمان]او به سختی آن دختری بود که در مدرسه می شناختم
[ترجمه گوگل]او به سختی به عنوان دختر من در مدرسه شناخته شده بود

7. The building was easily recognizable as a prison.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به راحتی به عنوان زندان قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]ساختمان به راحتی قابل تشخیص است به عنوان یک زندان

8. The male is recognizable by its yellow crest.
[ترجمه ترگمان]نر توسط تاج زرد خود قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]این مرد توسط قلب زرد آن قابل تشخیص است

9. They were recognizable by the poverty of their dress.
[ترجمه ترگمان]آن ها با فقر لباس قابل تشخیص بودند
[ترجمه گوگل]آنها توسط فقر لباس خود قابل تشخیص بودند

10. After so many years she was still instantly recognizable.
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه سال، زن هنوز می توانست آن را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]پس از چند سال او هنوز فورا قابل تشخیص بود

11. The scheme's benefits were recognizable to all interest groups.
[ترجمه ترگمان]مزایای این طرح برای همه گروه های ذی نفع قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]مزایای این طرح برای همه گروه های ذینفع قابل تشخیص بود

12. This dinosaur is recognizable by the protuberance on the top of its head.
[ترجمه ترگمان]این دایناسور در بالای سر آن قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]این دایناسور توسط برجستگی در بالای سر قابل تشخیص است

13. The while there is no recognizable form to the poem, there is a tight coherence in the thematic development.
[ترجمه ترگمان]در حالی که هیچ شکل قابل تشخیصی برای این شعر وجود ندارد، در توسعه موضوعی انسجام وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حالی که هیچ شکل قابل تشخیصی برای شعر وجود ندارد، انسجام تنگی در توسعه موضوعی وجود دارد

14. In more or less recognizable weather, more or less recognizable birds are greeting the dawn.
[ترجمه ترگمان]در هوای کم تر یا کم تر قابل تشخیص، پرندگان کم تر یا کم تر قابل تشخیص به هنگام صبح استقبال می کنند
[ترجمه گوگل]در هوا بیشتر یا کمتر قابل تشخیص، پرندگان بیشتر یا کمتر قابل تشخیص هستند سپیده دم

15. The Commissioner is a recognizable national figure, in modern times invariably a career police officer of high ability.
[ترجمه ترگمان]کمیسر، یک چهره ملی قابل تشخیص است که در دوران مدرن، همواره یک افسر پلیس حرفه ای با توانایی بالا است
[ترجمه گوگل]کمیسیونر شخصیت شناخته شده ملی است، در زمان های مدرن همیشه یک افسر پلیس حرفه ای با توانایی بالا است

پیشنهاد کاربران

شناخت پذیر

شاخص

شناخته شده

Your voice is not recognizable when you are talking : صدات قابل تشخیص نیست وقتی میحرفی


کلمات دیگر: